مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد نژادایران؛ روژان حسام قاضی
چکیده
این پژوهش باهدف بررسی مقایسهای مفهوم غربزدگی در ادبیات فکری روشنفکران ایرانی، بهصورت موردی داریوش شایگان و جلال آلاحمد، برای فهم ریشه تمایزات دیدگاههای آنها انجام شده و در آن سعی شده تا ضمن تحلیل نگرش آلاحمد و شایگان به این مفهوم، دو رویکرد متفاوت سیاسی و فلسفی حاکم بر نگرش روشنفکران ایران در مواجهه با سیطره فرهنگ و تمدن ...
بیشتر
این پژوهش باهدف بررسی مقایسهای مفهوم غربزدگی در ادبیات فکری روشنفکران ایرانی، بهصورت موردی داریوش شایگان و جلال آلاحمد، برای فهم ریشه تمایزات دیدگاههای آنها انجام شده و در آن سعی شده تا ضمن تحلیل نگرش آلاحمد و شایگان به این مفهوم، دو رویکرد متفاوت سیاسی و فلسفی حاکم بر نگرش روشنفکران ایران در مواجهه با سیطره فرهنگ و تمدن غربی بر جامعه ایرانی تبیین و راهکارهای آنها برای رهایی از این وضعیت مورد ارزیابی و مقایسه قرار گیرد. روش تحلیلی - مقایسهای در این پژوهش موردتوجه بوده که با بهکارگیری آن سعی شده ضمن تحلیل مفهوم غربزدگی در ادبیات فکری این دو روشنفکر و بررسی نسبت خاستگاه فکری آنها با ادبیات فکری و تمایز اساسی میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. یافته اصلی پژوهش نشانگر آن است که تمایز اصلی مفهوم غربزدگی اندیشه آلاحمد و شایگان، ریشه در رویکرد متفاوت فلسفی و سیاسی آنها در بررسی نسبت میان تمدن مدرن غربی با فرهنگ و تمدنهای غیراروپایی است. نتیجه کلی نشان میدهد که رویکرد سیاسی و اقتصادی آلاحمد منجر به استفاده پسااستعماری مفهوم غربزدگی شده درحالیکه نگاه فلسفی شایگان که مبتنی بر نقد هستیشناختی مدرنیته است، دیدگاههای وی را بهسوی نگرشهای پسامدرن سوق داده است.
مقاله پژوهشی
مطالعه تطبیقی اندیشمندان شاخص اسلامی و غیراسلامی
حسین حاج محمدی؛ محمد اسمعیل زاده
چکیده
معنای زندگی از مسائل اساسی حیات انسانی است. این مسئله از چند دهۀ گذشته تا کنون حوزۀ مطالعاتی نسبتاً مستقلی را به خود اختصاص داده است. مسئله مزبور از ابعاد مختلف قابل بررسی است، برساخته بودن معنای زندگی و یا عینیت قائل شدن برای آن ورای ساخت فردی و اجتماعی، دیدگاههای مختلفی را در بین اندیشمندان رقم زده است؛ آیا انسان برای زندگی معنایی ...
بیشتر
معنای زندگی از مسائل اساسی حیات انسانی است. این مسئله از چند دهۀ گذشته تا کنون حوزۀ مطالعاتی نسبتاً مستقلی را به خود اختصاص داده است. مسئله مزبور از ابعاد مختلف قابل بررسی است، برساخته بودن معنای زندگی و یا عینیت قائل شدن برای آن ورای ساخت فردی و اجتماعی، دیدگاههای مختلفی را در بین اندیشمندان رقم زده است؛ آیا انسان برای زندگی معنایی فرا میافکند یا عالم لبریز از معناست و کافی است انسان زندگی خود را با آن هماهنگ کند تا زندگی معناداری داشته باشد؟ این نوشتار دیدگاه پیتر برگر و علامه محمدتقی جعفری را از این جهت مورد مقایسه قرار میدهد. این تحقیق با نوعی روش هرمنوتیک که از جان پلامناتز الهام گرفته انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد، علیرغم آنکه پیتر برگر و محمدتقی جعفری قرابت بسیاری در تحلیل معنا در پرسش معنای زندگی دارند و به دین نقشی محوری در معنابخشی زندگی میدهند؛ از جهت برساختی و کشفی بودن معنای زندگی دیدگاه متفاوتی دارند. برگر معنای زندگی را برساختی اجتماعی میداند و در مقابل جعفری معنا را امری عینی میداند که انسان میتواند باهماهنگ شدن با هستی، آن را جذب کند. این تفاوت ریشه در اختلاف مبانی انسانشناسی، ارزششناسی و روششناسی آن دو دارد
مقاله پژوهشی
ایدههای نوین برای بازسازی علوم اجتماعی بر اساس منابع فکر اسلامی
مهدی حسین زاده یزدی
چکیده
آنچه را علم مینامیم، ساحتهای گوناگونی را در بر میگیرد. تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی خود را در ساحتهای مختلف علوم نشان میدهد. برای درک دقیق و عمیق این تفاوتها باید همۀ ساحتهای علم را بررسی کرد و تمایزها را بهدقت نشان داد. توجه به یک یا چند ساحت علم و رهاکردن دیگر ساحتها، ما را از فهم تمایزها بازمیدارد ...
بیشتر
آنچه را علم مینامیم، ساحتهای گوناگونی را در بر میگیرد. تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی خود را در ساحتهای مختلف علوم نشان میدهد. برای درک دقیق و عمیق این تفاوتها باید همۀ ساحتهای علم را بررسی کرد و تمایزها را بهدقت نشان داد. توجه به یک یا چند ساحت علم و رهاکردن دیگر ساحتها، ما را از فهم تمایزها بازمیدارد و راه را بر سامان و پیشرفت علمیِ متفاوت میبندد. در علوم گوناگون، با تأمل و از راه استقرا، دستکم 12 ساحت را میتوان برشمرد: توصیف، کشف، توجیه (روش)، پذیرش فرضیه، تفهّم، تبیین، پیشبینی، ابژه، کاربرد، توصیه یا تجویز و مفاهیم. این نوشتار، با تمرکز بر ساحت مفهوم، به این مسئله میپردازد که تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی در ساحت مفاهیم چیست؟ یافتههای پژوهش بیانگر این هستند که تمایز مفاهیم در علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی به تمایز در مبانی و جهانبینی این دو برمیگردد، چهآنکه عالَم از دریچۀ مفاهیم خود را فهمپذیر میکند. علوم مختلف عالَم خویش را از روزنۀ مفاهیم و با نظریات گوناگونی که از آن مفاهیم سامان یافته است، به تصویر میکشند و مقولهبندی میکنند. در علوم اجتماعی اسلامی مفاهیم برساختی نیستند ازاینرو بار ارزشی خاص خود را دارند و کشف معنای مفاهیم در مواجهه با علوم اجتماعی غربی جز از راه اجتهاد امکانپذیر نیست.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد ملک زاده
چکیده
وجوب مقاومت در برابر دشمنان برای دفاع از کیان و استقلال سرزمینهای اسلامی، مورد اتفاق علمای شیعه و سنی است و فقهای بزرگ اسلام در آثار فقهی خود از جمله در مبحث جهاد بدان پرداختهاند. این موضوع بهویژه در شرایطی که استقلال مسلمین در سرزمینهای اسلامی در معرض هجوم دشمنان واقع شده بیشتر موردتوجه علمای اسلام قرار گرفته و فقها از طریق ...
بیشتر
وجوب مقاومت در برابر دشمنان برای دفاع از کیان و استقلال سرزمینهای اسلامی، مورد اتفاق علمای شیعه و سنی است و فقهای بزرگ اسلام در آثار فقهی خود از جمله در مبحث جهاد بدان پرداختهاند. این موضوع بهویژه در شرایطی که استقلال مسلمین در سرزمینهای اسلامی در معرض هجوم دشمنان واقع شده بیشتر موردتوجه علمای اسلام قرار گرفته و فقها از طریق صدور رسالهها، بیانیهها و فتاوای جهادیه بدان پرداختهاند. سیدعلی طباطبایی حائری معروف به صاحب ریاض ازجمله فقهای بزرگ اسلام است که بیش از هر چیز به حفظ دیانت و استقلال جوامع اسلامی در تمام عرصههای اجتماعی و سیاسی میاندیشید. هدف این تحقیق بررسی اندیشه و رفتار سیاسی صاحب ریاض و چگونگی مواجهه ایشان با بحرانهایی است که با هدایت قدرتهای استعماری، استقلال ایران و سایر کشورهای اسلامی را تهدید میکرد. رقابت قدرتهای استعماری بر سر توسعه مستعمرات خویش، تجاوز روسها علیه ایران و ظهور فرقههای انحرافی مذهبی که با حمایت استعمار، اتحاد و انسجام جوامع اسلامی را هدف قرار داده بود از مهمترین بحرانهایی است که در آن دوره کشورهای اسلامی با آنها درگیر شده بودند. گفتار حاضر با استفاده از روش کتابخانهای و توصیف و تحلیل مبانی اندیشگانی سیدعلی طباطبایی، راهبرد صاحب ریاض را برای مقابله با بحرانهای پیشگفته و حفظ استقلال و رهایی جوامع اسلامی از سلطه استعمار بررسی میکند. نتایج تحقیق، راهبرد مقاومت و جهاد علیه قدرتهای استعماری را مورد تأکید قرار میدهد.
مقاله پژوهشی
مطالعه تطبیقی اندیشمندان شاخص اسلامی و غیراسلامی
روح الله موذنی؛ ام لیلا فقیه عبدالهی؛ اسماعیل سعادتی خمسه
چکیده
حق تعیین سرنوشت، ادعای سیاسی- اخلاقی یک ملت برای حکومت بر خود و پیگیری توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این حق به مثابه یک حق بنیادین بشری که ریشه در کرامتبخشی به شأن و طبیعت انسانی دارد، یک مفهوم تکامل یافته، ذو ابعاد و کلنگر است اما در عین حال تحلیلهای حقوقی و فلسفی را ترغیب میکند تا به ماهیت پیچیده و متناقض آن ورود کنند. ...
بیشتر
حق تعیین سرنوشت، ادعای سیاسی- اخلاقی یک ملت برای حکومت بر خود و پیگیری توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این حق به مثابه یک حق بنیادین بشری که ریشه در کرامتبخشی به شأن و طبیعت انسانی دارد، یک مفهوم تکامل یافته، ذو ابعاد و کلنگر است اما در عین حال تحلیلهای حقوقی و فلسفی را ترغیب میکند تا به ماهیت پیچیده و متناقض آن ورود کنند. در این پژوهش، مسئله مبانی حق تعیین سرنوشت از منظر ایمانوئل کانت و امام خمینی بررسی شده است و تلاش شده است با جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای، با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از روش تطبیقی به بررسی مبانی فلسفی حق تعیین سرنوشت از منظر این دو اندیشمند از دو خاستگاه متفاوت، پرداخته شود. سؤال اصلی پژوهش این است که چه نسبتی میان اندیشه فلسفی- سیاسی کانت و امام خمینی حول محور حق تعیین سرنوشت وجود دارد؟ یافتههای مطالعه حاکی از آن است که کانت در طرح خود از حق تعیین سرنوشت، بهعنوان سنگ بنای اندیشه سیاسیاش، عمل و ابهام حاکمیت را در نظامهای حقوقی برجسته میکند. مفاهیم پایهای در فلسفه کانت معطوف به اراده مطلق، آزادی فردی در چهارچوب وظیفهگرایی اخلاقی و اصول حقوقی است اما چهارچوب نظری حاکم بر سنت فکری امام خمینی مبتنی بر رویکردی الهیاتی است و با استعانت از فقه اسلامی قائل به این حق اساسی است. به لحاظ مبناشناسی در فلسفه امام خمینی، اراده آزاد انسان در طول اراده الهی و بُعد الهی تکلیفگرایی از جایگاه ویژهای در حق تعیین سرنوشت برخوردار است.
مقاله پژوهشی
ایدههای نوین برای بازسازی علوم اجتماعی بر اساس منابع فکر اسلامی
هدی صادق زادگان؛ نفیسه آذربایجانی
چکیده
عدالت جنسیتی ازمنظر نگرش اسلامی، در سالیان متمادی مورد بررسی بوده اما همچنان نقاط نامشخص زیادی از نظرتا عمل در آن وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر بر آن شده تا با روش اجتهادی و به کمک تکنیک کدگذاری، این موضوع را در منظومه فکری آیتاللهخامنهای از ابتدای رهبری تا سال 1403 مورد بررسی قرار دهد. در این روش، کدِ پایه بر اساس بررسی انواع دلالت ...
بیشتر
عدالت جنسیتی ازمنظر نگرش اسلامی، در سالیان متمادی مورد بررسی بوده اما همچنان نقاط نامشخص زیادی از نظرتا عمل در آن وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر بر آن شده تا با روش اجتهادی و به کمک تکنیک کدگذاری، این موضوع را در منظومه فکری آیتاللهخامنهای از ابتدای رهبری تا سال 1403 مورد بررسی قرار دهد. در این روش، کدِ پایه بر اساس بررسی انواع دلالت کلامیِ بیانات استخراج شده و سپس در مرحله مقولهبندی نسبت میان کدها (مطلق و مقید، عام و خاص و غیره)، سیاق و مخاطب کلام، مورد بررسی قرار گرفته است. در منظومه فکری رهبر انقلاب، عدالت به معنای ترکیبیِ برابری حقوق زن و مرد مبتنیبر اشتراکات انسانی، و نابرابری مبتنیبر افتراقات جنسیتی بیان میشود؛ دراین نگرش، برخی از مصادیق حقوقِ برابر و متفاوت زنان با مردان و مصادیق ظلم به زن و بازتعریف برخی از مصادیق حقوق و جزئیاتش و نیز بررسی نسبت میان حقوق مختلف بانوان مشاهده میشود. در این میان، حق کرامت، که خود شامل حقوقی چون زیستعفیفانه و زیستآرمانی است و در دو قسم خانوادگی و اجتماعی است، در رأس حقوق بانوان است. پژوهش حاضر، الگوی سیاستی مستخرج از منظومه فکری رهبری مبتنی بر مبانی نظری را در چند بُعد ویژگیها (شامل الگوی مبتنی بر اهداف اسلامی و عقلانیت، مستمر، عمیق و بهدور از شتابزدگی و مبتنی بر نگرش تهاجمی به غرب و نگرش سیستمی)، بازیگران اصلی تحقق سیاست عدالت جنسیتی (بانوان بازیگر محوری)، اولویتهای حقوقی زنان و راهبردها (شامل فرهنگسازی، اصلاح و تدوین قوانین حمایتی و سخت و شکلگیری نهضت دفاع از بانوان با رکنیت عفاف و شعارسازی صحیح) تبیین نموده که با نظر به این الگو میتوان سیاستگذاریهای مرتبط با بحث عدالت جنسیتی را بازخوانی، اصلاح و تدوین کرد.