بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ مریم شعبان
چکیده
پژوهش حاضر دربارۀ موضوع «تأثیر زندگی کوخنشینی و کاخنشینی بر انسان (مردم و جامعه) از منظر امام خمینی (ره)» انجام شده است. هدف پژوهش، بررسی ماهیت و چگونگی کوخنشینی و کاخنشینی و تأثیر آنها بر زندگی اجتماعی و رفتار انسان است که از منظر امام خمینی (ره) به آنها پرداخته شده است. روش پژوهش با رویکرد کیفی و طرح تحقیق «تحلیل اسنادی» ...
بیشتر
پژوهش حاضر دربارۀ موضوع «تأثیر زندگی کوخنشینی و کاخنشینی بر انسان (مردم و جامعه) از منظر امام خمینی (ره)» انجام شده است. هدف پژوهش، بررسی ماهیت و چگونگی کوخنشینی و کاخنشینی و تأثیر آنها بر زندگی اجتماعی و رفتار انسان است که از منظر امام خمینی (ره) به آنها پرداخته شده است. روش پژوهش با رویکرد کیفی و طرح تحقیق «تحلیل اسنادی» است. برای انجام پژوهش بر منابع دستاول تمرکز شده است که مبانی اعتبار پژوهش هستند. یافتههای پژوهش نشان میدهد در جامعۀ اسلامی، کاخنشینی و زندگی به این سبک فساد و برای جامعه مضر است؛ زیرا موجب ایجاد فاصله در اجتماع، بیاعتمادی عمومی، تضعیف همبستگی و انسجام اجتماعی، ایجاد حس بیعدالتی و درنهایت تضاد و تعارض در جامعه میشود، اما کوخنشینی و داشتن این روحیه سبب همبستگی، انسجام و اعتماد در جامعه میشود و بستر مشارکت هرچه بیشتر را فراهم میکند؛ زیرا هدف از هر اقدام و مشارکتی رضای خداوند است و چنین امری علاوهبر اینکه در کنشگر ایجاد انگیزه میکند سبب بازتولید مشارکت و فعالیت بیشتر در خدمت جمع و جامعه میشود. براساس نتایج پژوهش، جامعهای با روح کوخنشینی پایدار است و رشد و توسعه خواهد یافت و همچنین دشمنان، در بحرانها از جمله جنگها، فتنهها و کارشکنیها نمیتوانند خدشهای به آن وارد کنند؛ زیرا مردم و حاکمیت در قالب کلیتی منسجم، هر ضربهای را نمیپذیرند و آن را دفع میکنند.
مطالعه تطبیقی اندیشمندان شاخص اسلامی و غیراسلامی
رحمت الله محمودی؛ ابوالفضل سلمانی گواری؛ غلامرضا جمشیدیها
چکیده
ابنخلدون و هگل به عنوان پایهگذاران «فلسفهی تاریخ» در عالم اسلام و غرب به شمار میروند، لذا موضوع این پژوهش، توصیفی است در راستای بررسی نحوهی مواجهه دو اندیشمند، از دو سنت مختلف، با مفهوم فلسفه تاریخ. در این تحقیق با روش مقایسهای ابتدا ضمن تمرکز بر بنیادهای نظری ابنخلدون در کتاب «مقدمه» که زمینهای نظری برای ...
بیشتر
ابنخلدون و هگل به عنوان پایهگذاران «فلسفهی تاریخ» در عالم اسلام و غرب به شمار میروند، لذا موضوع این پژوهش، توصیفی است در راستای بررسی نحوهی مواجهه دو اندیشمند، از دو سنت مختلف، با مفهوم فلسفه تاریخ. در این تحقیق با روش مقایسهای ابتدا ضمن تمرکز بر بنیادهای نظری ابنخلدون در کتاب «مقدمه» که زمینهای نظری برای تامل در باب فلسفه تاریخ فراهم آورده است را بررسی خواهیم نمود، سپس اندیشه هگل، نحوهی ورود، تبیین و نهایتاً چگونگی شکلگیری فلسفه تاریخ در اندیشهی او مورد بحث قرار میگیرد. از این روی، سعی بر کشف ذات دو جانب اندیشه، جدای از اینکه مسیر گفتگوی طرفینی را فراهم میآورد، مقایسه را نیز میسر میسازد؛ رهیافتیکه به روش مقایسهی پدیدراشناسانه معروف است. ماحصل این مقایسه، با عنایت بر تمایزهای دو اندیشمند، نتایج مشترکی است در باب تاریخ و امر تاریخی، سیاسی و اجتماعی، نگاهی که حکایت از جبر محتوم و ضرورت اجتنابناپذیر در حرکت تاریخ مینماید.
غلامرضا جمشیدیها؛ سینا شیخی
چکیده
روش عمده در فلسفه و علوم انسانی تا اواسط قرن نوزدهم، روش تبیینی علی-معلولی بوده است. با طرح جدید هگل از تاریخ، روش دیالکتیک در علوم انسانی جایگاهی ویژه یافت. هگل با استفاده از بنمایههای دیالکتیک یونانی که در ساحت اندیشه متوقف میشد، دیالکتیک را با تحولاتی در راستای تحلیل تاریخ و وقایع اجتماعی بهکار برد. مارکس نیز با رویکردی ماتریالیستی، ...
بیشتر
روش عمده در فلسفه و علوم انسانی تا اواسط قرن نوزدهم، روش تبیینی علی-معلولی بوده است. با طرح جدید هگل از تاریخ، روش دیالکتیک در علوم انسانی جایگاهی ویژه یافت. هگل با استفاده از بنمایههای دیالکتیک یونانی که در ساحت اندیشه متوقف میشد، دیالکتیک را با تحولاتی در راستای تحلیل تاریخ و وقایع اجتماعی بهکار برد. مارکس نیز با رویکردی ماتریالیستی، به تحلیل دیالکتیکال تاریخ پرداخت. شریعتی یکی از نخستین کسانی بود که این روش را در ایران مطرح نمود. هدف ما در این مقاله مشخص کردن میزان تقلید و نوآوری شریعتی در مفهوم دیالکتیک است. از همین رو با روشی کتابخانهای، به واکاوی مفهوم دیالکتیک در اندیشه ایشان پرداختهایم. از نظر شریعتی منطق ارسطو ذهنی و انتزاعیست. شریعتی کاربست این روش در عالم اسلام را مانع تحولات و پیشرفتهای علمی میداند. علیرغم تأثیر شریعتی از مارکس در منظومه فکری خود، روش او تفاوتهای عمدهای با دیالکتیک مارکسیستی و هگلی دارد. شریعتی هم با ابتنای دیالکتیک بر آگاهی مخالف است و هم با ابتنای آن بر ماتریالیسم. علاوه بر این او ضرب دوم دیالکتیک را جدا و بیرون از ضرب اول تعریف میکند و ضرب سوم را نیز حاصل جمع تز و آنتیتز نمیداند. در تحلیل شریعتی از تاریخ و انسان، ضرب اول و دوم دیالکتیک، جریان خیر و شر هستند که در تقابل با یکدیگر، تاریخ و انسان را متحول میکنند و در نهایت نیز با پیروزی جریان حق این مبارزه به نقطه پایان خویش میرسد.
علی قجری؛ غلامرضا جمشیدیها؛ زهرا محسنی فرد
چکیده
ابن خلدون در زمره بنیانگذاران علم تاریخ و جامعهشناسی، طی سدههای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران جهان بوده است. تنوع و گسترهی موضوعات موردتوجه او باعث شده است تا طیف وسیعی از متفکران و پژوهشگران از جامعه شناسی، مردمشناسی، تاریخ، اقتصاد، علوم سیاسی، علوم تربیتی، جغرافیا و جمعیت شناسی، آثار او را مورد توجه قرار داده و تالیفات ...
بیشتر
ابن خلدون در زمره بنیانگذاران علم تاریخ و جامعهشناسی، طی سدههای اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران جهان بوده است. تنوع و گسترهی موضوعات موردتوجه او باعث شده است تا طیف وسیعی از متفکران و پژوهشگران از جامعه شناسی، مردمشناسی، تاریخ، اقتصاد، علوم سیاسی، علوم تربیتی، جغرافیا و جمعیت شناسی، آثار او را مورد توجه قرار داده و تالیفات متعدد درباره اندیشه او، دال بر اهمیت این اندیشمند بزرگ مسلمان است. اما آنچه کمتر در آرا و آثار ابن خلدون مورد عنایت پژوهشگران قرار گرفته است، مباحث مفصل او پیرامون مسائل و آسیبهای اجتماعی است. پژوهش حاضر با عطف نظر به رویکرد تحلیلی ابن خلدون در بررسی مسائل و آسیبهای اجتماعی که متمرکز بر وضعیت جوامع اسلامی در جغرافیای بزرگ جهان اسلام بوده است، با روش مطالعات اسنادی و تمرکز بر متن اثر اصلی او یعنی «مقدمه»، از منظر رویکردی توصیفی به بازشناسی، استخراج و دستهبندی مضامین و مقولات مرتبط با این موضوع در اندیشه ابن خلدون پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد، هفت مسئله و آسیب اجتماعی عمده در جای جای کتاب مقدمه مورد تاکید ابن خلدون بوده است که شامل: مسئله «فقر»، «حاشیهنشینی»، «رفاه اجتماعی»، «اشتغال و معیشت»، «مسکن و سرپناه»، «امنیت اجتماعی» و «جرائم و بزهکاری» میباشد. آنچه از تحلیل ابن خلدون پیرامون مسائل اجتماعی بدست میآید، تمرکز او بر چارچوب مفهومی علم عمران است؛ بدین معنا که کلیه موضوعات اجتماعی را در نسبت با آبادی اجتماع بشری در مقیاس زندگی شهری معنا و تفسیر میکند.
غلامرضا جمشیدیها؛ مریم شعبان
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و شناسایی مفهوم کودکی در ادیان، با تمرکز بر مسیحیت و اسلام است. در این راه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته است. کودکی در مسیحیت پیرو گناه نخستین، ذاتاً شرّ پنداشته میشود. زیرا طغیانگر از امر الهی و گرایش به بدی دارد. پیرو این موضوع باید با تعمید گناه نخستین در ذات او شسته ...
بیشتر
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و شناسایی مفهوم کودکی در ادیان، با تمرکز بر مسیحیت و اسلام است. در این راه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته است. کودکی در مسیحیت پیرو گناه نخستین، ذاتاً شرّ پنداشته میشود. زیرا طغیانگر از امر الهی و گرایش به بدی دارد. پیرو این موضوع باید با تعمید گناه نخستین در ذات او شسته شود. چنین نگاه بدبینانهای به کودکان با اسطورهی دیونوسوسی مطرح شد. لذا کودک دیونوسوسی مستحق بد اخلاقی، بد رفتاری، سقط جنین، تنبیه سخت، به کار واداشته شدن، عدم حمایت، گرسنگی، فقر، بیماری، بیسوادی و جهل و... است. نگاه مسیحیت به کودکی به دلیل اقدامات اومانیستی دوره رنسانس به بعد از جمله تحولات کلیسا و اقدامات جهان مدرن در قرن بیستم، بخصوص اعلامیهی حقوق بشر 1948م، و اعلامیه و کنوانسیون حقوق کودک 1989م، منجر به تحول رویکرد مسیحیت به کودکی و تضعیف رویکرد شرّانگاری و کودک دیونوسوسی شد. دین اسلام، کودک را ذاتاً خیر و الهی میپندارد، کودک آپولونی است، زیرا کودک روح خداوند را در خود داشته و معصوم و مقدس است. اما پیرو قدرت اختیار ممکن است به گناهان و آلودگیهای نفسانی دنیا، آلوده شود. نیازمند مراقبت و تربیت مناسب است که آلوده به بدیها و گناهان نشود و ذات الهی او مصون از هرگونه بدی بماند. هرگونه آسیب جسمی، روحی و روانی به کودک ممنوع است و باید با او بر اساس احترام و رعایت شأن انسانی برخورد شود و مورد حمایت همهجانبه در جهت رشد و تعالی قرار گیرد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ رضا مختاری؛ رحمت الله محمودی
چکیده
جریان موسوم به مکتب تفکیک که پایهگذار آن میرزا مهدی اصفهانی و شاگردش شیخ محمود حلبی است، یکی از دیدگاههایی است که برای تبیین معارف الهی و نحوه نیل به آن شکل گرفته است. بانیان این مکتب برهانآوری و عقلانیت را حجاب اصلی رسیدن به عمق مطالب و معارف دین شمرده و به مقابله با آن پرداختهاند. ایشان دلیل به اشتباه افتادن فلاسفه و متکلمین ...
بیشتر
جریان موسوم به مکتب تفکیک که پایهگذار آن میرزا مهدی اصفهانی و شاگردش شیخ محمود حلبی است، یکی از دیدگاههایی است که برای تبیین معارف الهی و نحوه نیل به آن شکل گرفته است. بانیان این مکتب برهانآوری و عقلانیت را حجاب اصلی رسیدن به عمق مطالب و معارف دین شمرده و به مقابله با آن پرداختهاند. ایشان دلیل به اشتباه افتادن فلاسفه و متکلمین را اهل برهان و تعقل بودن آنان دانسته و در راستای نقد آن معتقدند تمام معقولاتِ بدیهی ظلمت بوده و طلب معرفت از این راه عین گمراهی و ضلالت است و برهانآوری در کسب معرفت مساوی با ابطال و هدم اسلام میباشد. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن نشان دادن جایگاه عقل و برهان در مکتب تفکیک به نقد نحوه حصول معرفت از منظر این مکتب پرداخته است. برررسی معرفت شناسی دینی در مکتب تفکیک نشان میدهد با طرد عقلانیت در این مکتب و عدم ارائه ملاکی معتبر در سنجش معارف دینی و نبود راهی برای تعامل با دینگریزان به عنوان ملاک مشترک، مهمترین نقاط ضعف مبانی معرفت شناسی در این مکتب است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
نوراله نورانی؛ غلامرضا جمشیدیها
چکیده
اختلافات نظری، پیرامون نسبت میان علم مدرن با دین، منجر به نوعی طیف بندی میان متفکرین این حوزه شده است. دیدگاه علم تجدد طلب، پیرایه زدا و سنت گرایی اسلامی، سه رویکرد کلان این میدان منازعه هستند که هر یک به گونه ای متفاوت نسبت به موضوعِ امکان یا امتناع تحقق علم دینی به طور عام و علوم اجتماعی اسلامی به طور خاص اظهار نظر کرده اند. تمامی نظریه ...
بیشتر
اختلافات نظری، پیرامون نسبت میان علم مدرن با دین، منجر به نوعی طیف بندی میان متفکرین این حوزه شده است. دیدگاه علم تجدد طلب، پیرایه زدا و سنت گرایی اسلامی، سه رویکرد کلان این میدان منازعه هستند که هر یک به گونه ای متفاوت نسبت به موضوعِ امکان یا امتناع تحقق علم دینی به طور عام و علوم اجتماعی اسلامی به طور خاص اظهار نظر کرده اند. تمامی نظریه ها و رویکردهای این حوزه با اتکای بر پیش فرض های فلسفی شکل گرفته اند که در بطن خود تحقق الگویی از مختصات جامعه مطلوب را هدف گذاری کرده اند. این موضوع به اختلاف و عدم در اختیار داشتن دیدگاهی اجماعی جهت نظریه پردازی اجتماعی منجر شده است. «جامعه شناسی برهانی» ایده ای بدیع و پیشنهادی است که تلاش می کند با توجه به تغییرات اجتماعی- فرهنگی در عصر جدید، صورتی نو از تفکر معرفت شناختی در حوزه فلسفه مضاف دانش جامعه شناسی ارائه دهد. جامعه شناسی برهانی با تاکید بر حضور غیرقابل انکار پیش فرض های فلسفی که ترسیم کننده مختصاتی از جامعه مطلوب در پس نظریه های جامعه شناسی و در نتیجه ارزش مداری آنها است، داعیه دار آن است که با اتکا بر گزاره های یقینی و عقلی- فلسفی، می توان ضمن ارزیابی بنیادهای فلسفی نظریه ها، با استفاده از «قیاس تجربی»، به نتایج جامعه شناختی هرچه مطمئن تر و عمیق تری دست یافت که فاصله حداکثری با ظنّیات دارد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ مریم توانای نامی
چکیده
همه جامعهشناسان به نوعی با دو مفهوم اصالت فرد و جامعه یا ساختار اجتماعی و کنش انسانی درگیرند. بر این اساس هریک با برقراری ارتباط میان این دو مفهوم، به برتری یکی بر دیگری توجه میکنند یا رابطه ای را میان این دو مفهوم برقرار میسازند. شریعتی به عنوان متفکری مسلمان، متأثر از تعلیمات اسلامی بوده و فضای فرهنگ اسلامی و مذهب شیعه تأثیرات ...
بیشتر
همه جامعهشناسان به نوعی با دو مفهوم اصالت فرد و جامعه یا ساختار اجتماعی و کنش انسانی درگیرند. بر این اساس هریک با برقراری ارتباط میان این دو مفهوم، به برتری یکی بر دیگری توجه میکنند یا رابطه ای را میان این دو مفهوم برقرار میسازند. شریعتی به عنوان متفکری مسلمان، متأثر از تعلیمات اسلامی بوده و فضای فرهنگ اسلامی و مذهب شیعه تأثیرات عمیقی بر شیوه تفکر او به جا گذاشته است. او در هیچیک از موضوعات مورد توجهش، نه تکیهای صرف بر اصالت فرد و عاملیت انسانی دارد و نه جامعه و ساختار اجتماعی را امری منحصر به فرد در این باره می داند؛ بلکه رابطه ای متقابل را لحاظ کرده و هردو عامل فرد و جامعه را در شناخت موضوعات و مسائل دخیل میداند. در این مقاله در راستای آشنایی بیشتر با رویکرد شریعتی نسبت به این موضوع، با بهره گیری از دیدگاه شهید مطهری، به واکاوی رویکرد شریعتی نسبت به این موضوع خواهیم پرداخت. برای این منظور از روش پژوهش اسنادی استفاده شده است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ یونس اکبری
چکیده
تبیین امور واقع از منظر ابن خلدون (نگاهی نو به مقدمه) چکیده علم عمران ابنخلدون برپایه روششناسی خاصی بنا نهاده شده است که فهم این نحوه تببینی گام مهمی در زمینه فهم منطق خلدون و متعاقب آن فهم پدیدههای است که او قصد تبیین آنها را دارد. مقاله حاضر قصد بررسی نحوه تبیین وقایع توسط خلدون را دارد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش اسنادی ...
بیشتر
تبیین امور واقع از منظر ابن خلدون (نگاهی نو به مقدمه) چکیده علم عمران ابنخلدون برپایه روششناسی خاصی بنا نهاده شده است که فهم این نحوه تببینی گام مهمی در زمینه فهم منطق خلدون و متعاقب آن فهم پدیدههای است که او قصد تبیین آنها را دارد. مقاله حاضر قصد بررسی نحوه تبیین وقایع توسط خلدون را دارد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش اسنادی است. یافته های تحقیق نشان میدهد که رویکرد تببینی ابن خلدون در تبیین امور واقع با رویکرد علمی متعارف امروزی که همان رویکرد قانونمدار یا نوموتتیک است، همخوانی دارد. از منظر روششناسی نتایج بیانگر این امر است که تجربهی خلدونی اشاره به تجریه مکرر در تاریخ دارد، به عبارتی همان ساختارهای رویکرد ساختارگرایی هستند که نتایج مشخص تکرار شوندهای را به دنبال خود دارند. از دید هستیشناسی نیز ابنخلدون فرض واقعیت بیرونی و مستقل از ذهن را به رسمیت میشناسد. واژگان کلیدی: ابنخلدون، هستیشناسی، معرفت شناسی، روششناسی.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
شکوه دیباجی فروشانی؛ غلامرضا جمشیدیها
چکیده
چکیده عدالت از مفاهیم بنیادی در دین اسلام است که متفکران بیشماری به آن توجه کرده و تعابیر مختلفی از آن ارائه دادهاند. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی اسنادی مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعۀ مفهوم عدالت از دیدگاه دو اندیشمند مسلمان یعنی فارابی و ابن خلدون بپردازد و در نهایت راهکار آنها در خصوص برخورد با بیعدالتی را ...
بیشتر
چکیده عدالت از مفاهیم بنیادی در دین اسلام است که متفکران بیشماری به آن توجه کرده و تعابیر مختلفی از آن ارائه دادهاند. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی اسنادی مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعۀ مفهوم عدالت از دیدگاه دو اندیشمند مسلمان یعنی فارابی و ابن خلدون بپردازد و در نهایت راهکار آنها در خصوص برخورد با بیعدالتی را بررسی کند. شایان ذکر است که فارابی و ابنخلدون به دو دورۀ تاریخی متفاوت تعلق دارند و دارای دو نوع نگرش خاص به جامعه، انسان و جامعۀ طبقاتی هستند و منظور از مقایسۀ دیدگاه آنها، توجه به اشتراک و اختلاف آنها در کلیت و به نحو اجمال است. به طور کلی، آنها آرای فلسفی خاصی دربارۀ عدالت دارند. با توجه به گسترۀ دیدگاه آنها، گفتمان ایشان در قلمرو گفتمان اسلامی قرار دارد و گاهی رنگ و بوی الهی میدهد. از جمله اینکه دو اندیشمند مذکور، ضمن اینکه عدالت را تحت تأثیر دین و فقه، ملکۀ نفسانی و ملکۀ راسخه معرفی میکنند، تحقق عدالت محض را فقط در سایۀ نبوت و امامت میسر میدانند. ایشان همانند سایر فلاسفۀ کلاسیک، عدالت را بر حسب سزاواریها و استحاق میشناسند. فارابی عدالت را حامل امنیت میداند که از طریق قانون تأمین میشود و نظریۀ عدالت او با مسئلۀ ثبوت حق و ضرورت حمایت از این حق توسط حکومت تکمیل میشود. از دیدگاه ابنخلدون نیز عدالت اجتماعی به معنای تأمین مصلحت عمومی و مبنای تأمین عمران و امنیت است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
ایمان عرفان منش؛ غلام رضا جمشیدیها
چکیده
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روششناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصههای رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمالالدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمالالدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی ...
بیشتر
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روششناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصههای رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمالالدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمالالدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی را در جهان مدرن آشکار کند. قرین بودن علم و دین یکی از اصول معرفتشناختی اوست. به اعتقاد سید جمالالدین، ضرورت کاربردیسازی علوم اسلامی و توجه مسلمانان به سایر روشهای علمی از جمله روشهای مکتب اثباتی میتواند در تقویت بُعد معرفتی و علمی کشورهای اسلامی و در نتیجه، احیای مجدد تمدن اسلامی سهم مهمی داشته باشد. به نظر میرسد در پرتو منطق روششناختی و معرفتشناختی سید جمالالدین، نوعی توصیه به مؤلفههای پارادایمی رئالیسم علمی میتواند در بهکارگیری معرفت دینی و قرآنی در کنار سایر روشهای علمی و تجربی مدرن سودمند باشد. همچنین از جمله ویژگیهای عملی معرفت اجتماعی سید جمالالدین، روحیۀ عملگرایی و پراکسیس (عقیده و جهاد) است.
غلامرضا جمشیدیها؛ حمزه نوذری
دوره 1، شماره 1 ، مهر 1390، ، صفحه 29-45
چکیده
در الگوى پیشرفت غربى، دانشى که با افزایش قدرت و ثروت همراه است و از رهگذر تسلط بر طبیعت کسب میشود، اهمیت فراوان دارد. چنین دانشى موجب خوشبختى انسان و جامعه است و بهترین گونهٔ رفاه را براى او به وجود میآورد. بر این اساس، الگوى پیشرفت بومى مطرح نیست و جهان فرهنگى کشورها و ملتها اهمیت چندانى ندارد. شریعتى از الگوى پیشرفت غربى انتقاد ...
بیشتر
در الگوى پیشرفت غربى، دانشى که با افزایش قدرت و ثروت همراه است و از رهگذر تسلط بر طبیعت کسب میشود، اهمیت فراوان دارد. چنین دانشى موجب خوشبختى انسان و جامعه است و بهترین گونهٔ رفاه را براى او به وجود میآورد. بر این اساس، الگوى پیشرفت بومى مطرح نیست و جهان فرهنگى کشورها و ملتها اهمیت چندانى ندارد. شریعتى از الگوى پیشرفت غربى انتقاد میکند. او میکوشد باتوجه به لایههاى معرفتى و فرهنگى در جامعۀ ایران و براى حل مسائل و تأمین نیازهاى آن، الگوی پیشرفت جدیدى بنیان گذارد. در این راستا، راه برونرفت از محدودیتهاى موجود در الگوى پیشرفت غرب را انکار فن و عقل ابزارى نمیداند؛ بلکه راه حل را در تدوین الگوى پیشرفت جدیدى میداند که علاوه بر خرد ابزارى، سایر ابعاد عقل را که اسلام بر آنها مهر تأیید زده است، به رسمیت بشناسد. در این الگو، همچنین توجه به تاریخ و فرهنگ هر جامعه مبنا قرار میگیرد. الگوى اسلامى شریعتى، براى پیشرفت، «امت» نام دارد که کاملاً عینى و دستیافتنى و نیز راهکار نجاتبخش بشر است. «کتاب» و «ترازو» و «آهن» سه رمز پیشرفت در اسلام است. علاوه بر این، از نگاه او، پیشرفت به معناى خوداندیشى و بازگشت مستمر به خویشتن مذهبى و ملى و بهکارگیرى همهٔ وجوه عقلانیت است.