مقاله پژوهشی
مهدی نادری؛ روح الله فرهادی
چکیده
هدف: با پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمان مقاومت به عنوان پیشران مقابله با استبداد داخلی و سلطه خارجی مطرح و مورد پذیرش و توجه برخی از گروهها و جریانهای مبارز قرار گرفت. نظر به اهتمام ویژه به راهبرد مقاومت اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب، این مقاله درصد تشریح جایگاه و مولفههای گفتمانی حاکم بر مقاومت اسلامی است. روش: روش پیشبرد پژوهش ...
بیشتر
هدف: با پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمان مقاومت به عنوان پیشران مقابله با استبداد داخلی و سلطه خارجی مطرح و مورد پذیرش و توجه برخی از گروهها و جریانهای مبارز قرار گرفت. نظر به اهتمام ویژه به راهبرد مقاومت اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب، این مقاله درصد تشریح جایگاه و مولفههای گفتمانی حاکم بر مقاومت اسلامی است. روش: روش پیشبرد پژوهش حاضر، کیفی از نوع تحلیل گفتمان ـ متن بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ـ میباشد. یافتهها: خوانش گفتمانی مقاومت اسلامی در بیانیه گام دوم بر این نکته تاکید دارد که دالهای حاکمیت اسلام ناب محمدی به مثابه هسته، نفی سلطهگری و سلطه پذیری به مثابه ماهیت، مقدمه سازی ظهور مهدی موعود(ع) به مثابه راهبرد، تحقق تمدن نوین اسلامی به مثابه هدف، تقویت جبهه مقاومت به مثابه برنامه، وجوه سختافزاری و نرم افزاری مقاومت به مثابه ابعاد، ایمان الهی و مدیریت جهادی به مثابه ابزار نقش مفصلبندی گفتمان مقاومت اسلامی را ایفاء میکنند.نتیجه گیری: در این سالها، گفتمان مقاومت اسلامی با پیروزی در مقابل طرحها و توطئههای عبری، عربی و غربی عملا توانسته است بر عمق استراتژیک و نفوذ منطقه ای خود بیفزاید و اهداف سلطهگرایان صهیونیستها، سعودی ها و آمریکاییها و متحدانشان را خنثی نمایند. از اینرو، تحقق اهداف انقلاب اسلامی منوط به التزام نظری و عملی به گفتمان انقلاب اسلامی است.
مقاله پژوهشی
زینب سادات روحانی؛ هادی بهرامی احسان
چکیده
در منابع روانشناختی با رویکردی اسلامی، غالبا واژه نفس معادل مفهوم روان در نظر گرفته شده و با این تناظر مفهومی تلاش می شود تا برای روانشناسی در چارچوب دینی تاریخی تدارک شود. این مقاله در صدد است تا نشان دهد که میزان قرابت مفهومی این دو واژه تاچه حد است و آیا می توان این دو را معادل سازی کرده و با این نگاه از دانش روانشناسی اسلامی با بهره ...
بیشتر
در منابع روانشناختی با رویکردی اسلامی، غالبا واژه نفس معادل مفهوم روان در نظر گرفته شده و با این تناظر مفهومی تلاش می شود تا برای روانشناسی در چارچوب دینی تاریخی تدارک شود. این مقاله در صدد است تا نشان دهد که میزان قرابت مفهومی این دو واژه تاچه حد است و آیا می توان این دو را معادل سازی کرده و با این نگاه از دانش روانشناسی اسلامی با بهره گیری از علم النفس یاد کرد. روش تحقیق این پژوهش تحلیل متن است. در این بررسی منابع اصیل تفسیری و لغت، تحلیل و با مقایسه آن با روان و تعریف آن در کتاب های مرجع روانشناسی، به تحلیل نسبت نفس و روان پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واژه نفس در قرآن کریم به معنای حقیقت و هویت انسان به کار رفته است و میتواند ابعاد مختلف وجودی او را در برگیرد. اصلیترین نقطه تمایز نفس و روان در بعد فراجسمانی نفس است. روان در روانشناسی در مکاتب مختلف معنایی مادی و دنیایی دارد. اما در نفسی که قرآن معرفی میکند بعد فرامادی و فراجسمانی، بسیار پررنگ است. به طور خلاصه میتوان گفت رابطه نفس و روان عموم و خصوص مطلق است. چرا که نفس همه حقیقت انسان را نشان میدهد؛ اما روان به ابعاد محدودی از وجود انسان اشاره دارد. با این توصیف این تناظر مفهومی موجود که نفس را معادل روان در نظر می گیرد، غالبا به تقلیل مفهوم نفس منتهی شده و نتایج آن از شمول کافی برخوردار نیست.
مقاله پژوهشی
فاطمه امین رعیا جزه؛ علی مرادخانی؛ سید جواد میری؛ سید حسین سجادی
چکیده
ابنخلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیانگذار یا دستکم پیشگام جامعهشناسی شناخته شده است؛ اما جامعهشناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریهپرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوماجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریهها و مفاهیم دانسته؛ بهطوری که تفکر ابنخلدون ...
بیشتر
ابنخلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیانگذار یا دستکم پیشگام جامعهشناسی شناخته شده است؛ اما جامعهشناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریهپرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوماجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریهها و مفاهیم دانسته؛ بهطوری که تفکر ابنخلدون را در حاشیۀ علوماجتماعی مدرن قرار داده است. طرح اسلامی کردن دانش به عنوان واکنشی به اروپامحوری در جهان اسلام مطرح شد. فرید العطاس این طرح را در بسط جامعهشناسی ابنخلدون به عنوان نمونهای برای جامعهشناسی دگرواره ناموفق دانسته است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه انتقادی فرید العطاس درباب علوماجتماعی اروپامحور و نقش آن بهمثابۀ مانع برای بسط جامعهشناسی ابنخلدون است. روش این پژوهش اسنادی است و با مراجعه به آثار فرید العطاس به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی این پرسشها بررسی شد: فرید العطاس چگونه اروپامحوری را بهمثابۀ مانعی برای بروز نظریۀ اجتماعی ابنخلدون مطرح میکند؟ چرا فرید العطاس طرح اسلامی کردن دانش را در بسط جامعهشناسی ابنخلدون ناموفق میداند؟ و اینکه فرید العطاس فراهم آوردن چه شرایطی را برای بسط جامعهشناسی ابنخلدون لازم میداند؟ بنابر یافتههای پژوهش فرید العطاس هم مخالف علوماجتماعی اروپامحور است و هم خصم آن یعنی طرح اسلامی کردن دانش را مکفی نداسته است؛ لذا جامعهشناسی ابنخلدون در جریان اصلی جامعهشناسی و نیز در علوماجتماعی اسلامی توفیقی نیافته است. بدین روی فرید العطاس پیشنهاداتی برای ورود ابنخلدون به جریان اصلی جامعهشناسی و بسط جامعهشناسی نو _ ابنخلدونی ارائه داده است.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا صارمی؛ فاطمه شمس؛ سعیده محتشم امیری
چکیده
فلسفه شیخ اشراق، فلسفه فرهنگ ماست و به نظر میرسد در طول چهارده قرن از هر اندیشمند دیگری به فلسفه ایرانی- اسلامی نزدیکتر باشد، چرا که پیوستگی ذاتی عمیقی با بستر فکری و زمینههای تاریخی ایرانیان دارد. این پژوهش بر آنست که با ژرفکاوی در آراء شهابالدین سهروردی و ورود به کنه فلسفه وی، به تبیین تصویری هرمنوتیک از تعالیم اشراقی ...
بیشتر
فلسفه شیخ اشراق، فلسفه فرهنگ ماست و به نظر میرسد در طول چهارده قرن از هر اندیشمند دیگری به فلسفه ایرانی- اسلامی نزدیکتر باشد، چرا که پیوستگی ذاتی عمیقی با بستر فکری و زمینههای تاریخی ایرانیان دارد. این پژوهش بر آنست که با ژرفکاوی در آراء شهابالدین سهروردی و ورود به کنه فلسفه وی، به تبیین تصویری هرمنوتیک از تعالیم اشراقی از منظر برنامهریزی فضایی و نظام توسعه کالبدی بپردازد. در این راستا مقاله ابتدا به توصیف هستیشناسی و معرفتشناسی حکمت اشراقی و تفسیر ارتباط میان فضا و فلسفه نور میپردازد، سپس با بهرهگیری از دستگاه تاویلگرایی و روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی، با مرور منابع دست اول تا سوم، در جستجوی استخراج مولفههای شهر مطلوب از دید حکمت اشراقی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که صفات شهر اشراقی که بر شالوده جهانبینی توحیدی و تعالیم و ارزشهای والای اسلامی بنا نهاده شدهاند، در دو قلمروی کلی صفات ساحت کالبدی شامل شهر به مثابه کالبد نور، تجلیگاه عالم مثال، حس وحدت، مفاهیم پارادوکسی و نمادگرایی و همچنین صفات ساحت غیر کالبدی شامل شهر آگاهی، ادراک، کمال، شکر، تعلیم، معرفتالنفس و صعود معنوی قرار میگیرند. درک و کاربست این چارچوب مفهومی ارائه شده میتواند به عنوان نقطه اتکاء بنیادی، معتبر و مستحکمی که برگرفته از تاملات فلسفی شیخ اشراق است، در نظام نظریهای و حرفهای شهرسازی مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
غلامرضا جمشیدیها؛ سینا شیخی
چکیده
روش عمده در فلسفه و علوم انسانی تا اواسط قرن نوزدهم، روش تبیینی علی-معلولی بوده است. با طرح جدید هگل از تاریخ، روش دیالکتیک در علوم انسانی جایگاهی ویژه یافت. هگل با استفاده از بنمایههای دیالکتیک یونانی که در ساحت اندیشه متوقف میشد، دیالکتیک را با تحولاتی در راستای تحلیل تاریخ و وقایع اجتماعی بهکار برد. مارکس نیز با رویکردی ماتریالیستی، ...
بیشتر
روش عمده در فلسفه و علوم انسانی تا اواسط قرن نوزدهم، روش تبیینی علی-معلولی بوده است. با طرح جدید هگل از تاریخ، روش دیالکتیک در علوم انسانی جایگاهی ویژه یافت. هگل با استفاده از بنمایههای دیالکتیک یونانی که در ساحت اندیشه متوقف میشد، دیالکتیک را با تحولاتی در راستای تحلیل تاریخ و وقایع اجتماعی بهکار برد. مارکس نیز با رویکردی ماتریالیستی، به تحلیل دیالکتیکال تاریخ پرداخت. شریعتی یکی از نخستین کسانی بود که این روش را در ایران مطرح نمود. هدف ما در این مقاله مشخص کردن میزان تقلید و نوآوری شریعتی در مفهوم دیالکتیک است. از همین رو با روشی کتابخانهای، به واکاوی مفهوم دیالکتیک در اندیشه ایشان پرداختهایم. از نظر شریعتی منطق ارسطو ذهنی و انتزاعیست. شریعتی کاربست این روش در عالم اسلام را مانع تحولات و پیشرفتهای علمی میداند. علیرغم تأثیر شریعتی از مارکس در منظومه فکری خود، روش او تفاوتهای عمدهای با دیالکتیک مارکسیستی و هگلی دارد. شریعتی هم با ابتنای دیالکتیک بر آگاهی مخالف است و هم با ابتنای آن بر ماتریالیسم. علاوه بر این او ضرب دوم دیالکتیک را جدا و بیرون از ضرب اول تعریف میکند و ضرب سوم را نیز حاصل جمع تز و آنتیتز نمیداند. در تحلیل شریعتی از تاریخ و انسان، ضرب اول و دوم دیالکتیک، جریان خیر و شر هستند که در تقابل با یکدیگر، تاریخ و انسان را متحول میکنند و در نهایت نیز با پیروزی جریان حق این مبارزه به نقطه پایان خویش میرسد.
مقاله پژوهشی
عباسعلی رسولی؛ عباس صالحی نجف آبادی؛ احسان رسولی
چکیده
ابوحامد محمد غزالی مثل برخی متفکران اسلامی برای مهار قدرت حاکمان تلاش کرده و نصیحه الملوک را نگارش نموده است. برای بررسی ادبیات مهار قدرت غزالی، اهدافی مانند، شناخت کمی و کیفی این نصایح، میزان بهره گیری از اعتقادات مذهبی برای خودسازی صاحبان قدرت، تفاوت نصایح خاص پادشاهان، وزیران و دبیران و شناخت بیشترین مقوله های دارای فراوانی مورد ...
بیشتر
ابوحامد محمد غزالی مثل برخی متفکران اسلامی برای مهار قدرت حاکمان تلاش کرده و نصیحه الملوک را نگارش نموده است. برای بررسی ادبیات مهار قدرت غزالی، اهدافی مانند، شناخت کمی و کیفی این نصایح، میزان بهره گیری از اعتقادات مذهبی برای خودسازی صاحبان قدرت، تفاوت نصایح خاص پادشاهان، وزیران و دبیران و شناخت بیشترین مقوله های دارای فراوانی مورد توجه قرار گرفته است. این نوع رفتار تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر در قرآن، سنت پیامبر و پیشوایان دیگر اسلامی به صورتهای عملی و نظری مطرح بوده و در اندیشه های متفکران اسلامی از جمله غزالی هم نمودهای مشخص یافته است. روش بررسی، نوعی تحلیل محتوای کمی و کیفی نصایح، تلخیص و مقوله بندی موارد در جداول و تعیین فراوانی مطلق و نسبی آنها بوده است. نتایج نشان می دهد که غزالی راههای بسیار کاربردی و قابل اجرا را برای مهار قدرت عملی حاکمان ارائه نموده که چهار نوع مختلف را در بر می گیرند. دو نوع از نصایح خطاب به پادشاهان است که 22 مورد اول بیشتر جنبه خودسازی فردی از طریق بهره گیری از اعتقادات مذهبی را دارند تا بتوانند مهار قدرت درونی در پادشاه ایجاد نمایند. 52 مورد بعدی بیشتر توصیه های اجرایی و کاربردی برای مهار قدرت پادشاهان هستند. در نصایح به وزیران در 16 مورد بیشتر روی شایستگی های فردی وزیران، صلح دوستی، عدالت طلبی و مانع ستم و افراط گرایی بودن آنان تاکید شده است. توصیه ها به دبیران 4 مورد است که بیشتر جنبه تخصصی دارند.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا صارمی؛ شیما کشاورزی
چکیده
در طی قرون متمادی، مجموع اوصاف آرمانی برای رسیدن به یک اجتماع مطلوب، نظریه آرمانشهر را در نگاه اندیشمندان و جوامع مختلف شکل داده است. در جهان اسلام، فلاسفه بسیاری ویژگیهای مدینه فاضله را بررسی کردهاند و با توجه به اختلاف مبانی، آرمانهای متفاوتی با سایر جوامع برای مدینه فاضله اسلامی تعریف شده است. آیت الله جوادی آملی یکی از فقهای ...
بیشتر
در طی قرون متمادی، مجموع اوصاف آرمانی برای رسیدن به یک اجتماع مطلوب، نظریه آرمانشهر را در نگاه اندیشمندان و جوامع مختلف شکل داده است. در جهان اسلام، فلاسفه بسیاری ویژگیهای مدینه فاضله را بررسی کردهاند و با توجه به اختلاف مبانی، آرمانهای متفاوتی با سایر جوامع برای مدینه فاضله اسلامی تعریف شده است. آیت الله جوادی آملی یکی از فقهای متاخریست که با تاکید بر عقلانیت به تحلیل ماهیت آرمانشهر پرداخته است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد، تفاوت آیت الله جوادی با سایر اندیشمندان در توجه او به هدف، مبانی و چگونگی استخراج آنها از منابع آرمانشهر است. تفاوت اندیشه دینی و غیر دینی در چگونگی نگاه و به کارگیری این سه عنصر است. با تحقیقات صورت گرفته، به نظر میرسد مبنای ذیحقی انسان برای زیستن در جامعه آرمانی، کرامت اوست. منشاء کرامت از دریچه دین، خداوند و با نگاه غیردینی فطرت است. در رویکرد غیردینی، منبع اصلی برای دستیابی به مبانی، سلیقه مردم و عرف بوده و در رویکرد دینی آنچه محوریت مییابد، صلاحدید دانای مطلق یعنی خداوند است. تفاوت در منبع سبب میشود تا هدف تشکیل آرمانشهر نیز متفاوت باشد. در این پژوهش در پی آن هستیم تا با بهرهگیری از روش پژوهش تحلیل محتوی کیفی، اندیشههای آیت الله جوادی آملی را بررسی کرده و با تحلیل آثار ایشان، ارتباط بین عناصر گفته شده و اصول آرمانشهر اسلامی را به نحوی استخراج کنیم که بیشترین پیوستگی و همخوانی را با آراء این فقیه بزرگوار داشته باشد.
مقاله پژوهشی
ایمان عرفان منش
چکیده
شرقشناسی در راستای مقاصد امپریالیسم کمک شایان توجهی به تحکیم و سلطۀ تمدن غرب کرده است. هدف اصلی عبارت از هویت و تمدنزدایی از شرق(بهمعنای اخص اسلام) بوده است. این اغراض نه تنها در ابعاد سیاسی-اقتصادی، بلکه در ابعاد معرفتی-دانشی(مثلاً برخی از نظریههای علوم اجتماعی) از سوی غرب دنبال شده است. این مقاله تلاش میکند تا نشان دهد چگونه ...
بیشتر
شرقشناسی در راستای مقاصد امپریالیسم کمک شایان توجهی به تحکیم و سلطۀ تمدن غرب کرده است. هدف اصلی عبارت از هویت و تمدنزدایی از شرق(بهمعنای اخص اسلام) بوده است. این اغراض نه تنها در ابعاد سیاسی-اقتصادی، بلکه در ابعاد معرفتی-دانشی(مثلاً برخی از نظریههای علوم اجتماعی) از سوی غرب دنبال شده است. این مقاله تلاش میکند تا نشان دهد چگونه در گفتمان سیدحسن نصرالله نوعی ساختزدایی و انگارهزدایی از شرقشناسی و توجه دادن به تمایزات هویت تمدنی اسلامی پیگیری شده است. برای این منظور، از روش تحلیل گفتمان(با تأکید بر تحلیل گفتمان استعماری) و روش نمونهگیری کامل در میان 853 سند الکترونیکی از بیانات سیدحسن نصرالله استفاده شده است. یافتهها و نتایج در 12 محور صورتبندی شدهاند: 1- وجوه سازندۀ هویت 2- عوامل تهدیدکنندۀ هویت 3- وارونهسازی هویتی توسط استعمارگران 4- خنثیسازی هویتی توسط جبهۀ اسلامی 5- ماهیت و ابعاد فرهنگ اسلامی 6- اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی ایران 7- گفتمان آیندهشناسانۀ آخرالزمانی 8- رویارویی تمدنی حق و باطل 9- ابعاد و مصادیق پروژههای دشمن چند-وجهی 10- ابعاد و مصادیق وضعیت واقعی دشمنان 11- عوامل و مصادیق تقویتکنندۀ تمدنی و فرهنگی اسلام 12- گفتمان فقهی.