مقاله پژوهشی
ایدههای نوین برای بازسازی علوم اجتماعی بر اساس منابع فکر اسلامی
قاسم زائری؛ علی اسکندری نداف
چکیده
در دو دهه گذشته مباحثه پر رونقی بر سر امکان یا ماهیت «علم بومی» در حوزه عمومی علوم انسانی ایران شکل گرفته است. وضع «علم اجتماعی» در ایران بخشی از این مباحثه، و «جامعه شناسان» خود بخشی از مباحثه بومی سازی بوده و هستند. این مقاله با ارجاع به آراء و نظرات جمعی از استادان و صاحبنظران علوم اجتماعی ایران در بازة زمانی پیشگفته، ...
بیشتر
در دو دهه گذشته مباحثه پر رونقی بر سر امکان یا ماهیت «علم بومی» در حوزه عمومی علوم انسانی ایران شکل گرفته است. وضع «علم اجتماعی» در ایران بخشی از این مباحثه، و «جامعه شناسان» خود بخشی از مباحثه بومی سازی بوده و هستند. این مقاله با ارجاع به آراء و نظرات جمعی از استادان و صاحبنظران علوم اجتماعی ایران در بازة زمانی پیشگفته، به دسته بندی نظرات موافقین و مخالفین علم اجتماعی بومی در ایران بپردازد. مقاله نشان خواهد داد که دست کم سه رویکرد اصلی در مباحثة علم اجتماعی بومی در ایران قابل شناسایی است: رویکرد پوزیتیویستی، رویکرد قاره ای-پست مدرن، و رویکرد حکمت اسلامی. آنچه بین این سه رویکرد و نمایندگان آنها محل اجماع است، تاکید هر سه بر پرداختن علم اجتماعی و جامعه شناسی به مسائل و موضوعات خاصّ هر جامعه، و اهتمام خاص بودگی آن، از جمله خاص بودگی تاریخی و هویتی جامعة ایران است: گروه اول معتقدند اصول و مبانی نظری ثابت و جهانی متعلق به علم مدرن است و باید از این اصول برای شناخت و حل مسائل بومی جامعة ایران استفاده کرد؛ گروه دوم معتقدند که این اصول برای هر جامعه و فرهنگی متفاوت است، و شناخت جامعة ایران نیازمند شناسایی اصول و قواعد فرهنگی و تاریخی خاصّ این جامعه است؛ گروه سوم نیز هرچند همانند گروه اول به هویت جهانی علم باور دارند ولی بنیانهای نظری سکولار علم مدرن را خطا و غلط دانسته، و قائل به وجود مبانی بدیل متناسب با حکمت اسلامی برای دانش اجتماعی بومی هستند.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد محمودی کیا
چکیده
اندیشه پیشرفت بومی و دینبنیاد در جهان اسلام در طی دهههای اخیر در میان طیفی از اندیشمندان دینی و سیاستمداران مطرح بوده که منجر به ظهور نمونههای موفقی از این خواست توسعهگرایانه شده است. کشور پادشاهی قطر با تکیه بر سنتهای دینی و بومی خود و نیز با تأثیرپذیری ساختار قدرت و اجتماع از اندیشههای شیخ یوسف القرضاوی، درصدد تئوریپردازی ...
بیشتر
اندیشه پیشرفت بومی و دینبنیاد در جهان اسلام در طی دهههای اخیر در میان طیفی از اندیشمندان دینی و سیاستمداران مطرح بوده که منجر به ظهور نمونههای موفقی از این خواست توسعهگرایانه شده است. کشور پادشاهی قطر با تکیه بر سنتهای دینی و بومی خود و نیز با تأثیرپذیری ساختار قدرت و اجتماع از اندیشههای شیخ یوسف القرضاوی، درصدد تئوریپردازی و عملیاتیکردن الگویی دینبنیاد از توسعه ملی است که منطبق بر آن علاوه بر دستیابی به اهداف توسعه در داخل، به نوعی قدرت نرم در جهان اسلام نیز دست یابد. این پژوهش با کاربست روش جستاری اسپریگنز، و با هدف شناخت اندیشه پیشرفت در نگاه شیخ یوسف القرضاوی به دنبال ارائه پاسخ به این سؤال است که اندیشه پیشرفت در نگاه این اسلامشناس کهنسال در ابعاد مختلفی چون وجه مسئلگی، دلیلشناختی، آرمانشهرشناسی و راهکاریابی واجد چه خصوصیاتی است. یافته این تحقیق حکایت از آن دارد که از منظر قرضاوی، جوامع اسلامی به دلیل فقدان وجود دموکراسی، رخنه و نفوذ اندیشه سکولاریسم، جزماندیشی دینی، تلقی ناسازگاری دین و مدرنیته، و نیز استحاله فرهنگی و هویتی، نتوانسته است همپای دیگر جوامع، پیشرفت و توسعه را تجربه نماید. از همین رو، وی در تلاش برای خوانشی از اسلام است که بتواند در میدان عمل، انعطافپذیری و کاربستپذیری لازم را داشته باشد و به بهانه توسعه، دین به کناری نهاده نشود.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
مهدی شامحمدی بنی
چکیده
تضادهای اجتماعی همواره یکی از عمدهترین و مهمترین معضلات زندگی جمعی انسانها و مانعی بر سر راه تعالی آنها بوده است. لذا حل و فصل آنها همواره مورد توجه ویژۀ ادیان الهی قرار گرفته است. بنیانیترین لازمه حل تضادهای اجتماعی نیز، شناخت گونهها و عوامل اصلی آنها است. علامه طباطبایی (ره) به عنوان یک فیلسوف متأله و نظریهپرداز اجتماعی مبتحر، ...
بیشتر
تضادهای اجتماعی همواره یکی از عمدهترین و مهمترین معضلات زندگی جمعی انسانها و مانعی بر سر راه تعالی آنها بوده است. لذا حل و فصل آنها همواره مورد توجه ویژۀ ادیان الهی قرار گرفته است. بنیانیترین لازمه حل تضادهای اجتماعی نیز، شناخت گونهها و عوامل اصلی آنها است. علامه طباطبایی (ره) به عنوان یک فیلسوف متأله و نظریهپرداز اجتماعی مبتحر، به خوبی از عهده این مهم برآمده است. هدف پژوهش حاضر، پاسخ به دو پرسش است که از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) تضادهای اجتماعی چندگونه است؟ و عوامل و زمینههای اصلی رخداد آن چیست؟ در پاسخ به این دو سوال، با روش مطالعه کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی آیات مرتبط با موضوع مبتنی بر تفسیر المیزان مورد بررسی قرار گرفته است. از نگاه علامه طباطبایی (ره) تضادهای اجتماعی به دو نوع کلی طبیعی و دینی تقسیم میشود. ایشان وقوع تضادهای اجتماعی را امری حتمی و گریزناپذیر میدانند. چراکه مسئله مدنیت و رکن اصلی آن یعنی عدالت اجتماعی چیزی است که انسان آنها را بر اساس اضطرار پذیرفته است نه به مقتضای طبع اولی خود. این اضطرار معلول چند امر است: وجود ویژگی فطری استخدامگری در انسان، کیفیت خلقت او و نیازهای گستردهاش. حال اختلاف طبایع انسانها نیز باید بر این تشکیل اضطراری اجتماع افزوده گردد. این دو علت عمده موجب رخداد تضاد طبیعی در میان انسانها شده است. در نتیجه شرایع الهی برای رفع این نوع تضاد ظهور پیدا کردند. اما وجود حسادت و طغیان در میان عالمان و حاملان دین، نوع تضاد دینی را بر تضاد قبلی مضاعف نموده است.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدصادق کلبادی؛ سید حسین نبوی؛ رضا عظیمی
چکیده
پس از نخستین رویاروییهای ایرانیان با غرب و آشنایی و حیرت آنان از پیشرفتهای غرب در ساحت علم و حکومتداری بود که عقبماندگی ایران از غرب در ذهن متفکران و اندیشمندان سرزمینمان به مثابه مسئله مطرح شد و تا به امروز ادامه یافت. در پژوهش پیشرو به منظور پاسخ به مسئله مذکور از آراء علی شریعتی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران ...
بیشتر
پس از نخستین رویاروییهای ایرانیان با غرب و آشنایی و حیرت آنان از پیشرفتهای غرب در ساحت علم و حکومتداری بود که عقبماندگی ایران از غرب در ذهن متفکران و اندیشمندان سرزمینمان به مثابه مسئله مطرح شد و تا به امروز ادامه یافت. در پژوهش پیشرو به منظور پاسخ به مسئله مذکور از آراء علی شریعتی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران پیش از انقلاب اسلامی ایران و عبدالکریم سروش که از نظریه پردازان مطرح پس از انقلاب، در سنت روشنفکری دینی، محسوب میشود استفاده شد تا در مقایسه این دو به مثابه دو نسل از جریان روشنفکری متعلق به دو شرایط اجتماعی پیش و پس از انقلاب اسلامی مسئله عقبماندگی ایران مورد بررسی قرارگیرد و برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. باتوجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استحمار عامل اصلی انحطاط و عقبماندگی جامعه ایران از منظر شریعتی است و اصلاح عاملیت و ساختار بوسیله بازگشت به خویشتن اسلامی، یگانه راه رهایی از این وضعیت. در مقابل از نظر سروش رشد نیافتگی علوم تجربی، عدم استقرار مفهوم حق، حاکمیت استبداد و استعمار علل اصلی عقبماندگی جامعه ایران است و تنها راه رهایی از این شرایط و دستیابی به توسعه نیز درگرو توسعه علم محور است. ازسویی هردو متفکر مذهب را ذاتا عامل انحطاط یا توسعه نمیدانند. به باور شریعتی مذهب بصورت بالقوه میتواند منجر به اصلاح جامعه ایران بشود اما سروش مذهب را پاسخگوی تمام نیازهای زندگی مادی بشر نمیداند بنابراین علم تجربی را درمقابل گفتمان بازگشت، برای توسعه ایران پیشنهاد کرده است.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدرضا روحانی؛ محمد حسین شعاعی
چکیده
فرهنگ از پیچیده ترین مفاهیم علوم اجتماعی بشمار می رود که غالباً در نگاهی تحلیلی، در میانه طیفی از رویکرد تجویزی و توصیفی تبیین شده است؛ دوگانه مذکور بعنوان بزنگاه نظریههای فرهنگی مدنظر بوده و تأثیرات مهمی نیز در نسبت با نقد و سیاست در عرصه فرهنگ برجای گذاشته است. فرهنگ در نظریه اجتماعی مسلمین، دو سویه توصیفی و تجویزی را در طول یکدیگر ...
بیشتر
فرهنگ از پیچیده ترین مفاهیم علوم اجتماعی بشمار می رود که غالباً در نگاهی تحلیلی، در میانه طیفی از رویکرد تجویزی و توصیفی تبیین شده است؛ دوگانه مذکور بعنوان بزنگاه نظریههای فرهنگی مدنظر بوده و تأثیرات مهمی نیز در نسبت با نقد و سیاست در عرصه فرهنگ برجای گذاشته است. فرهنگ در نظریه اجتماعی مسلمین، دو سویه توصیفی و تجویزی را در طول یکدیگر مدنظر قرار میدهد. این مقاله برپایه روش تحلیل مضمون در راستای مفهوم شناسی فرهنگ در اندیشه امام خمینی(ره) ضمن تحلیل تمام بیانات ایشان پیرامون فرهنگ، از سه مرحله تجزیه، تفسیر، یکپارچه سازی متن استفاده می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار مضمون فراگیر شامل «اهمیت و کارکرد فرهنگ، تعریف فرهنگ، گونه شناسی فرهنگ، و راهبرد فرهنگ» در تبیین مفهوم فرهنگ وجود دارد. بر اینمبنا در نگاه امام(ره) فرهنگ وابستۀ، مانع رشد مردم و جوانان قلمداد میشود که محکوم به استهلاک خواهد بود. در مقابل باید ضمن آگاهی به مفاسد غرب و مقابله با فرهنگ مبتذل غربی با استفاده از مفاخر فرهنگی خویش، به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی دست یافت. لذا مهمترین تحول در جامعه مربوط به عرصه فرهنگ است که برای دستیابی به این هدف ضمن تصفیه فرهنگ از افراد غربزده و تحلیه به افراد صالح (ایرانی ـ اسلامی)، اولاً باید خودباوری فرهنگی در مردم پدید آید، ثانیاً باید هنر و رسانه در تقابل با فرهنگ منحط غرب و توافق با فرهنگ اسلام و ایران قرار گیرد، ثالثاً باید ضمن توجه به تحول تدریجی فرهنگ، نوعی همگرایی بین مردم، رسانه و دولت ایجاد شود.