مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
سید محمدهادی مقدسی؛ مهدی امیدی
چکیده
جهانوطنی از موضوعات مهم در اندیشۀ سیاسی مغربزمین در سه دورۀ کلاسیک، مدرن و معاصر است که امروزه بهعنوان یکی از رویکردهای جهانیشدن، طرفداران جدی دارد. برخلاف جهانیشدن، آرمان اندیشۀ جهانوطنی، پردازش الگوهای اخلاقی جهانشمول یا تأسیس نهادهای سیاسی جهانی برای ایجاد حکومت جهانی است. با وجود این، جهانیشدن از موضوعات جدیدی ...
بیشتر
جهانوطنی از موضوعات مهم در اندیشۀ سیاسی مغربزمین در سه دورۀ کلاسیک، مدرن و معاصر است که امروزه بهعنوان یکی از رویکردهای جهانیشدن، طرفداران جدی دارد. برخلاف جهانیشدن، آرمان اندیشۀ جهانوطنی، پردازش الگوهای اخلاقی جهانشمول یا تأسیس نهادهای سیاسی جهانی برای ایجاد حکومت جهانی است. با وجود این، جهانیشدن از موضوعات جدیدی است که در دهۀ 1990 و پس از شهادت آیتالله مطهری بسیار بررسی شد. از اینرو در آثار ایشان اشارۀ مستقیم به آن وجود ندارد، اما اندیشۀ ایشان ظرفیت مناسبی برای پردازش یک نظریه در باب جهانوطنی دارد. در دیدگاه آیتالله مطهری، چون جوامع انسانی مادهای واحد دارند، میتوانند از صورتی واحد نیز برخوردار شوند. از اینرو ایجاد «جامعۀ وحدانی انسانی» امکانپذیر است. این مقاله با استفاده از روش توصیف و تحلیل، بنیادهای جهانوطنی را بر پایۀ دیدگاه آیتالله مطهری تبیین میکند. جهانوطنی در دیدگاه آیتالله مطهری دارای سه بنیاد انسانشناختی، جامعهشناختی و جهانشناختی است. بنیاد انسانشناختی فطرت و تکامل جوهری انسان، بنیاد جامعهشناختی وجود مستقل جامعه و قانونمندی اجتماع و بنیاد جهانشناختی وحدت و انداموارگی جهان است. مطالعۀ جهانوطنی بر پایۀ دیدگاه متفکران مسلمان از آنرو ضرورت دارد که برخی اندیشمندان غربی، مسلمانان را به مطالعۀ میراث فکری فیلسوفان غرب بهمنظور همراهی با روندهای جهانی دعوت کردهاند. این مقاله با تبیین بنیادهای جهانوطنی و همچنین پیشنهاد مطالعه دربارۀ آثار و پیامدهای جهانوطنی، زمینۀ طرح یک نظریه در باب جهانوطنی را براساس آرای آیتالله مطهری فراهم میکند.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
سعیده حمله داری؛ سید احمد فاضلی
چکیده
فضیلت دوستی، سرشتی درونی دارد و از وجدان و فطرت آدمی سرچشمه میگیرد. غفلت از این فضیلت مهم، زیست انسان را درگیر آسیبهای مخربی میکند که جبران آن سخت و گاه ناممکن است. دوستی شامل ابعاد گستردهای از مراتب، موانع، معانی و منابع است که این پژوهش بر بررسی دو مقولۀ مهم «سبب و متعلق دوستی» تمرکز دارد و با طرح این سوالات آغاز ...
بیشتر
فضیلت دوستی، سرشتی درونی دارد و از وجدان و فطرت آدمی سرچشمه میگیرد. غفلت از این فضیلت مهم، زیست انسان را درگیر آسیبهای مخربی میکند که جبران آن سخت و گاه ناممکن است. دوستی شامل ابعاد گستردهای از مراتب، موانع، معانی و منابع است که این پژوهش بر بررسی دو مقولۀ مهم «سبب و متعلق دوستی» تمرکز دارد و با طرح این سوالات آغاز میشود: انسان به انگیزۀ کدام اسباب به سمت دوستی متمایل میشود؟ چه سوژههایی میتوانند متعلق دوستی باشند؟ پاسخ سوالات مذکور از منظر دو اندیشمند مشهور جهان اسلام، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی بررسی میشود. دادههای مورد نیاز در این پژوهش با بررسی کتابخانهای بهدست آمده و درنهایت به روش مقایسهای تحلیل میشود تا شباهتها و تفاوتهای این دو رویکرد مشخص شود. یافتهها نشان میدهد غزالی با نگرش عارفانهاش از میان اسباب محبت، خداوند را بهترین انگیزۀ دوستی میداند. همچنین از بین متعلقان محبت نیز فقط خداوند بهترین دوست انسان است و ابراز محبت به سایر متعلقها نیز به دوستی با خداوند تأویل میشود، اما خواجه نصیرالدینطوسی از میان سه سبب لذت، نفع و خیر محض که برای دوستی بیان میکند، ترکیبی از هر سه سبب را بهترین انگیزه برای محبت میداند. درمورد متعلق دوستی نیز بیشترین تمرکز خواجه بر دوستی اجتماعی با همنوعان است.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
یحیی بوذری نژاد؛ محمدصادق کربلاییزاده استبرق
چکیده
مبانی هستیشناختی، تفسیری از جهان اجتماعی ارائه میدهند که دلالتهای آن در لایههای بعدی فرهنگ، نحوۀ تعامل انسان با جامعه، هستی و خدا را شکل میدهد. امام موسی صدر از مهمترین متفکران مسلمان معاصر است که کوشید صورتبندی نویی از این مبانی هستیشناختی ارائه بدهد. در این پژوهش بنیانهای هستیشناختی اندیشۀ اجتماعی او با روش تحلیلی-اسنادی ...
بیشتر
مبانی هستیشناختی، تفسیری از جهان اجتماعی ارائه میدهند که دلالتهای آن در لایههای بعدی فرهنگ، نحوۀ تعامل انسان با جامعه، هستی و خدا را شکل میدهد. امام موسی صدر از مهمترین متفکران مسلمان معاصر است که کوشید صورتبندی نویی از این مبانی هستیشناختی ارائه بدهد. در این پژوهش بنیانهای هستیشناختی اندیشۀ اجتماعی او با روش تحلیلی-اسنادی بررسی شده است. او انسان را دارای چهار بعد میداند: بعد فردی ناظر به آزادی او، بعد اجتماعی در ارتباط با دیگر انسانها، بعد دیگر بهعنوان جزئی از جهان هستی و بعد الهی که ناظر به نقش خلافةاللهی انسان و ساماندهندۀ دیگر ابعاد است. از نظر او انسان در جایگاه خلافةاللهی تنها عنصر تحولآفرین در هستی و تاریخ است. انسان دارای فطرتی الهی است که عامل محرک او در زندگی محبت است. در نگاه صدر، خانواده واحد سازندۀ جامعه است. او جامعه را محصول تعامل و تبادل مادی و معنوی میان افراد و امت را حاصل اتحاد مردم در اندیشه و رسالت میداند. همچنین به برابری انسانها در پیشگاه خدا و نفی تبعیض میان آنها معتقد است؛ چرا که به سبب یگانگی خدا، همۀ مخلوقات از نظر وجودی برابرند. او وجه تمایز جوامع را در مطلق یا غیرمطلقبودن ارزشهای آنها میداند. به باور او امتها نیز بهنوعی تولد و مرگ دارند. جهان هستی نیز مخلوق و جلوهگاه صفات نیکوی خدا است، زنده و ذیشعور است و از همینرو بر حق و عدالت بنا شده است. نظام هستی قانونمند، هدفمند و تحت تأثیر وجود دائم و پیوستۀ خداوند است. شرور نیز اموری نسبی و سبب اختیار و رشد انسان هستند.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
مهدی عسگری؛ حسین ایرانپور
چکیده
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان کمترشناختهشدۀ عصر صفوی است. وی در دربار شاه عباس دوم از منزلت و مقام والایی برخوردار بود. از اینرو گاه شاه سؤالهایی را از او میپرسید. مسئلۀ اصلی این مقاله تحلیل و بررسی مبانی انسانشناختی فلسفۀ سیاسی تبریزی است و با گردآوری کتابخانهای دادهها و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ میدهد ...
بیشتر
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان کمترشناختهشدۀ عصر صفوی است. وی در دربار شاه عباس دوم از منزلت و مقام والایی برخوردار بود. از اینرو گاه شاه سؤالهایی را از او میپرسید. مسئلۀ اصلی این مقاله تحلیل و بررسی مبانی انسانشناختی فلسفۀ سیاسی تبریزی است و با گردآوری کتابخانهای دادهها و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ میدهد که «زمامداری و حکومت از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی چه شرایطی دارد و مبتنی بر چه مبانی انسانشناختی است». یافتههای پژوهش بیانگر آن است که تبریزی در پاسخ به پرسش شاه صفوی دربارۀ مراتب نفس، پس از تقسیمبندی نفوس به نفوس عالی، نفوس متوسط و نفوس سافل، این مراتب را با کارگزاران حکومت مطابقت میدهد. در این میان وی به مرتبۀ نبی و وصی، مرتبۀ پادشاهی و برخی مبادی تصوری برای فهم هرچه بهتر این نظریه نیز اشاره میکند و به این ترتیب فلسفۀ سیاسی او براساس دیدگاه انسانشناختیاش واضح میشود. همچنین مشخص شد تبریزی در مسئلۀ زمامداری و حکومت هرچند از افلاطون و ارسطو تأثیر پذیرفته است و مانند فارابی دربارۀ بایدها سخن میگوید، اما نگاه او دربارۀ زمامداری و حکومت و مراتب کارگزاران، در میان فیلسوفان دورۀ اسلامی متمایز و برخاسته از مبانی انسانشناسی او است.
مقاله پژوهشی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محدثه معینی فر؛ مریم معینی فر
چکیده
یکی از مراحل تبلور اسلام در جوامع از دیدگاه مقام معظم رهبری، تحقق جامعۀ اسلامی است که پیش از تحقق تمدن اسلامی ایجاد میشود. در پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از روش دادهبنیاد به این پرسش اساسی پاسخ داده میشود که جامعۀ اسلامی چگونه محقق میشود. این مقاله با بررسی کامل کتاب طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن و بیانات رهبر انقلاب دربارۀ ...
بیشتر
یکی از مراحل تبلور اسلام در جوامع از دیدگاه مقام معظم رهبری، تحقق جامعۀ اسلامی است که پیش از تحقق تمدن اسلامی ایجاد میشود. در پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از روش دادهبنیاد به این پرسش اساسی پاسخ داده میشود که جامعۀ اسلامی چگونه محقق میشود. این مقاله با بررسی کامل کتاب طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن و بیانات رهبر انقلاب دربارۀ جامعۀ اسلامی بهصورت تمامشماری در فاصلۀ سالهای 1368 تا 1398، به تدوین الگویی دربارۀ تحقق جامعۀ اسلامی از دیدگاه ایشان میپردازد. در این پژوهش، مقولۀ علی تشکیل جامعۀ اسلامی، توحید است که در بستر ولایت، رهبر، حاکم جامعه و عناصر مؤمن تحقق مییابد. مقولههای جهالت، طاغوت، خلقیات فاسد و شرک نیز بهعنوان مقولۀ مداخلهگر شناسایی شدهاند. راهبردها برای تحقق یگانه پیامد تشکیل جامعۀ اسلامی یعنی تکامل آحاد جامعه، اطاعت از خدا و پیامبر (ص) (بندگی خدا)، ایمان، هجرت، مجاهدت، صبر، صلات، استقامت، دشمنشناسی، تکلیفشناسی، عزت، عقلانیت، تشبه به پیامبر اکرم (ص)، تبیین اسلام و احکام اسلامی، تدوین فقه حکومتی، تعلیم، تعلم و تزکیه است.
مقاله ترویجی
سنتهای فکری و تاریخی و تمدنی تفکر اجتماعی مسلمین
سید یزدان هاشمی اصل؛ محمد علی توانا
چکیده
مواجهۀ دو تمدن اسلامی و غربی دارای سه نقطۀ عطف است: 1. در قرن هفتم میلادی در چارچوب نهضت ترجمه، 2. وقوع جنگهای صلیبی از اواخر قرن یازدهم تا اواخر قرن سیزدهم و 3. عصر استعمارگری از سدههای هجدهم به بعد. مقالۀ حاضر بر تحولات فکری سدههای هجدهم به بعد و بررسی پیامدهای آن برای تمدن مسلمانان متمرکز است. در این دوره، هویت و تجربۀ زیستۀ مسلمانان ...
بیشتر
مواجهۀ دو تمدن اسلامی و غربی دارای سه نقطۀ عطف است: 1. در قرن هفتم میلادی در چارچوب نهضت ترجمه، 2. وقوع جنگهای صلیبی از اواخر قرن یازدهم تا اواخر قرن سیزدهم و 3. عصر استعمارگری از سدههای هجدهم به بعد. مقالۀ حاضر بر تحولات فکری سدههای هجدهم به بعد و بررسی پیامدهای آن برای تمدن مسلمانان متمرکز است. در این دوره، هویت و تجربۀ زیستۀ مسلمانان (هویت شرقی، اسلامی و مدرن) بهشدت از تمدن غرب تأثیر پذیرفت؛ بهگونهای که موجی از الگوهای فکری گوناگون در جوامع اسلامی به راه انداخت. این جریانهای فکری در راستای پاسخ به دو مسئلۀ عمده شکل گرفتند: نخست، مدرنیته بهمعنای کنارگذاشتن دین است یا تفسیر دوبارۀ دین که خود مستلزم مشخصکردن جایگاه دین در زندگی سیاسی-اجتماعی مسلمانان بود. دوم، آیا شرط توسعه و پیشرفت، سکولارشدن است یا به تعبیر فلسفیتر آیا ماهیت توسعه سکولاریستی است؟ پرسش اصلی مقاله عبارت است از: مواجهه با غرب چه تأثیری بر تمدن مسلمانان داشته است؟ بهنظر میرسد مسلمانان نهتنها با تلقیها و مفاهیم متفاوت، دیگری (غرب) را شناختند، بلکه در آیینۀ دیگری، هویتهای متفاوتی نیز یافتند. در دنیای اسلامی، از قرن هجدهم به بعد جریانهای فکری متفاوت در مواجهه با غرب شکل گرفت که میتوان آنها را در پنج دسته بازشناخت: 1. پیروی از غرب، 2. اصلاح دینی، 3. ناسیونالیسم، 4. اسلامگرایی سنتی، و 5. بازاندیشگرا. یافتههای پژوهش نشان میدهد رویکرد بازاندیشگرا برمبنای پذیرش انتقادی دیگری و نه تقابل یا پذیرش صرف، یکی از راههای معقول برای حفظ هویت مسلمانان در عصر زیست چندفرهنگی است. بر همین اساس خوانش سنت اسلامی و بازسازی بنیان معرفتی آن، حفظ تعاملات در حوزۀ نیازمندیها بدون طرد دیگری، تقویت مبانی فهم و اندیشهورزی میتواند راهکاری برای برونرفت از بحرانهای برآمده از مواجهۀ اسلام با غرب باشد. پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته است.
مقاله ترویجی
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد مهدی حسینمردی؛ سیده لطیفه حسینی؛ زینب عصمتی
چکیده
با اینکه نظریهپردازان غربی، اصل تعیین سرنوشت را خوانشی از نظامهای مبتنی بر اندیشههای لیبرال دموکراسی و پیشفرضی برای حقوق و آزادیهای فردی تلقی میکنند، این اصل در سویۀ فکری علامه نایینی و علامه جعفری از وضع متفاوت تأسیسی برخوردار است. سنت فکری آنها متأثر از گزارههای موضوعی فقه شیعی مبتنی بر اندیشههای درونفهم دینی است. ...
بیشتر
با اینکه نظریهپردازان غربی، اصل تعیین سرنوشت را خوانشی از نظامهای مبتنی بر اندیشههای لیبرال دموکراسی و پیشفرضی برای حقوق و آزادیهای فردی تلقی میکنند، این اصل در سویۀ فکری علامه نایینی و علامه جعفری از وضع متفاوت تأسیسی برخوردار است. سنت فکری آنها متأثر از گزارههای موضوعی فقه شیعی مبتنی بر اندیشههای درونفهم دینی است. از اینرو، چنین سازوکاری هم در مبنا و هم در صورت، با نظریات سیاسی در غرب به طریق بنیادینی و موضوعی با تضاد مواجه است و ظرفیتهای گفتمانی خاص خود را دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی حق تعیین سرنوشت مردم در پرتو حقوق اساسی و با رویکرد اجتهادی از منابع موضوعی و با درک فقاهتی و تتبع از تاریخ سیاسی اسلام در میان شیعیان است. سیرِ پژوهشی این مقاله کیفی و توصیفی-تحلیلی و با توجه به موضوع و ماهیت با پشتوانۀ اسناد، شیوۀ آن کتابخانهای است. نتایج نشان میدهد علامه جعفری بهلحاظ مبناشناسی، حاکمیت الهی را هستۀ اصلی مردمسالاری و از حیث صورت آن را از شقوق بااهمیت حیات معقول انسانی میداند. حال آنکه فصل تعیینکننده و بالفعل آن به اعتقاد نایینی، حق انتخاب و دادن فرصت برای عموم یا جمهور مردم در تأیید مشروعیت حاکمیت است.