احمد جهانی نسب
چکیده
همبستگی اجتماعی به عنوان مهمترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حائز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظامبخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از اینرو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکلدهنده آن در آراء و اندیشههای ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی ...
بیشتر
همبستگی اجتماعی به عنوان مهمترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حائز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظامبخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از اینرو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکلدهنده آن در آراء و اندیشههای ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی مسلمان و امیل دورکیم نظریهپرداز همبستگی اجتماعی بپردازد. لذا تلاش شده تا مسئله پژوهش در چارچوب رویکرد کارکردگرایی با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمعآوری دادهها بصورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گیرد. با این فرضیه که « عصبیت » در اندیشه ابن خلدون و « روابط متقابل بین افراد در قالب تقسیم کار اجتماعی » در اندیشه دورکیم، اصلیترین عامل همبستگی اجتماعی میباشد. همچنین نقطه آغازین هر یک از این دو اندیشمند، میزان تعامل و تأثیر و تأثر متقابل اعضاء در روابط و مناسبات اجتماعی بوده که بر حسب تکوین و تداوم نظام سیاسی و اجتماعی، دوری(چرخشی) بودن نظریه ابن خلدون و خطی بودن نظریه دورکیم را سبب میشود. شهرت ابن خلدون به عنوان مهمترین متفکر اجتماعی جهان اسلام، بیش از هر چیز مرهون مفهوم عصبیت و جایگاه آن در دگرگونیهای اجتماعی است که مراحل پنجگانه از تولد تا زوال را شامل میشود. از اینرو، به نظر میرسد نظریه اجتماعی ابن خلدون از حیث دگرگونی اجتماعی و تأثیر آن بر تکوین و تداوم نظام سیاسی، از سنخ نظریه دورانی و کشمکش و نظریه اجتماعی دورکیم نیز از نوع نظریه تکخطی و تکاملی است.
جواد نظری مقدم
چکیده
چکیدهپرسش از چیستی مفهوم خلقیات و منش ملی و ابعاد و ویژگیها آن و عوامل تأثیرگذار در تکوین شخصیت و خلق و خوی ملتها و در نتیجه چگونگی تأثیر آن بر سرنوشت جوامع و توسعه یافتگی و توسعه نایافتگی آنها همواره در مرکز توجه مطالعات حوزه علوم اجتماعی و محققان حوزه جامعهشناسی تاریخی و مردمشناسی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی مفهوم خلقیات ...
بیشتر
چکیدهپرسش از چیستی مفهوم خلقیات و منش ملی و ابعاد و ویژگیها آن و عوامل تأثیرگذار در تکوین شخصیت و خلق و خوی ملتها و در نتیجه چگونگی تأثیر آن بر سرنوشت جوامع و توسعه یافتگی و توسعه نایافتگی آنها همواره در مرکز توجه مطالعات حوزه علوم اجتماعی و محققان حوزه جامعهشناسی تاریخی و مردمشناسی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی مفهوم خلقیات و ابعاد و ویژگیهای آن و چرایی تفاوت خلقی میان ملتها با یکدیگر از منظر ابن خلدون است. هدف پژوهش واکاوی و تحلیل اندیشه متفکران اجتماعی مسلمان در باب مفهوم خلقیات است. در این پژوهش تلاش شده با اتخاذ رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه اسنادی ضمن رجوع به کتاب «مقدمه» ابن خلدون به بیان دیدگاه او در این رابطه پرداخته شود. از نگاه ابن خلدون، عوامل جغرافیایی و طبیعی، عوامل اجتماعی مانند قوانین و تجربیات زیسته ، ساختارها و مناسبات اجتماعی و نوع تربیت و عوامل اقتصادی و شیوه معیشت نقش مهمی در تکوین شخصیت و شکلگیری خلقیات جوامع مختلف دارد. به نظر میرسد بازخوانی متون اندیشمندان اجتماعی مسلمان و نقد و بررسی روشمند آن به توسعه و بسط دانش علوم اجتماعی و گشودهشدن افقهای تازهتر در این حوزه بیانجامد.کلیدواژهها:خلقیات و منش ملی، شرقشناسی، اندیشمندان اسلامی، ابن خلدون
محمد علی توانا؛ سید یزدان هاشمی اصل؛ جواد جریده
چکیده
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه ...
بیشتر
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه می باشد؟3) از منظر وی چه عواملی بر نتیجه جنگ تاثیر گذارند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد ابن خلدون جنگ را پدیده ای طبیعی در مناسبات انسانی می داند. وی بر اساس بدوی یا مدنی بودن، جنگ ها را به مشروع و نامشروع تقسیم می نماید؛ از منظر ابن خلدون جنگ هایی که بر ارزش های بدوی مبتنی هستند نامشروع اند و جنگ هایی که به یک نظم مدنی منجر می شوند، مشروع قلمداد می شوند. وی مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر جنگ های نامشروع را زیاده خواهی طبیعی بشر، مبارزه برای قدرت صرف می داند و مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغازگر جنگ های مشروع را حفظ نظم و عصبیت اجتماعی و گسترش باورهای دینی می داند. در عین حال او درباره عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی جنگ های مشروع و جنگ های نامشروع به عوامل واقع گرایانه (همچون توان نظامی) و عوامل فراواقعی (همچون بخت و اقبال و امور نهانی) توجه می نماید. مقاله حاضر از روش خوانش متن محور بهره می برد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ یونس اکبری
چکیده
تبیین امور واقع از منظر ابن خلدون (نگاهی نو به مقدمه) چکیده علم عمران ابنخلدون برپایه روششناسی خاصی بنا نهاده شده است که فهم این نحوه تببینی گام مهمی در زمینه فهم منطق خلدون و متعاقب آن فهم پدیدههای است که او قصد تبیین آنها را دارد. مقاله حاضر قصد بررسی نحوه تبیین وقایع توسط خلدون را دارد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش اسنادی ...
بیشتر
تبیین امور واقع از منظر ابن خلدون (نگاهی نو به مقدمه) چکیده علم عمران ابنخلدون برپایه روششناسی خاصی بنا نهاده شده است که فهم این نحوه تببینی گام مهمی در زمینه فهم منطق خلدون و متعاقب آن فهم پدیدههای است که او قصد تبیین آنها را دارد. مقاله حاضر قصد بررسی نحوه تبیین وقایع توسط خلدون را دارد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش اسنادی است. یافته های تحقیق نشان میدهد که رویکرد تببینی ابن خلدون در تبیین امور واقع با رویکرد علمی متعارف امروزی که همان رویکرد قانونمدار یا نوموتتیک است، همخوانی دارد. از منظر روششناسی نتایج بیانگر این امر است که تجربهی خلدونی اشاره به تجریه مکرر در تاریخ دارد، به عبارتی همان ساختارهای رویکرد ساختارگرایی هستند که نتایج مشخص تکرار شوندهای را به دنبال خود دارند. از دید هستیشناسی نیز ابنخلدون فرض واقعیت بیرونی و مستقل از ذهن را به رسمیت میشناسد. واژگان کلیدی: ابنخلدون، هستیشناسی، معرفت شناسی، روششناسی.
حمید پارسانیا؛ محمدرضا قائمی نیک
چکیده
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء ...
بیشتر
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء علوم جامعه»، «نظریۀ کلامى»، «تمایز منطق مدینه و عمران» و «عمران و دولت»، از دیدگاه مهدى، شش موضعى هستند که در این مقاله مورد نقد و بررسى قرار گرفتهاند. مهدى با تأثیر از عقلانیت رایج در فلسفۀ اسلامى، بالاخص مبانى فلسفى ابنرشد و ارسطو به تحلیل مقدمه پرداخته است. از اینرو، نقد مواضع مهدى، بهنحوى نقد فرض حاکمیت این نوع از عقلانیت در تفسیر آراء ابنخلدون بوده و نتیجهگیرى نهایى، حاکى از این است که علم عمران و عقلانیت حاکم بر آراء ابنخلدون، بیش از آنکه به عقلانیت فلسفى مذکور نزدیک باشد، حاکى از نوعى عقلانیت رایج در علوم شرعى-اسلامى بوده است.
محسن صبوریان
چکیده
سدههای نخستین در تمدن اسلامی، تجربهای موفق در زمینهٔ علم بومی و به همین اعتبار دینی بود. این علم دستکم دو ویژگی داشت: اولاً از چارچوبی استدلالی برای بیان اسلامی بودن خود برخوردار بود، و ثانیاً اسلامی بودن آن واجد نوعی خودانگیختگی ذاتی بود. متفکران سدههای طلایی در تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم و حتی ابن خلدون در قرن هشتم، از ...
بیشتر
سدههای نخستین در تمدن اسلامی، تجربهای موفق در زمینهٔ علم بومی و به همین اعتبار دینی بود. این علم دستکم دو ویژگی داشت: اولاً از چارچوبی استدلالی برای بیان اسلامی بودن خود برخوردار بود، و ثانیاً اسلامی بودن آن واجد نوعی خودانگیختگی ذاتی بود. متفکران سدههای طلایی در تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم و حتی ابن خلدون در قرن هشتم، از دیگر اشکال تمدنی آگاهی کاملی نداشتند؛ به همین دلیل علوم آنان ضرورتاً رنگ و بوی اسلامی داشت. از میان متفکران اسلامی، فارابی در دستهٔ حکما و ابن خلدون در دستهٔ اشاعره علومی عرضه کردند که در همهٔ حوزههای انسانشناسی و هستیشناسی و معرفتشناسی، وجهی دینی دارد. در مقالهٔ حاضر هدف ما بررسی یکی از مفردات اندیشهٔ فارابی و ابنخلدون است که توجه بسیاری از متفکران مسلمان را به خود جلب کرده است. پرسش اساسی مقاله این خواهد بود که چه تفاوتی میان انسانشناسی فارابی و ابنخلدون وجود دارد، و آیای با در نظر داشتن این تفاوت و با توجه به مبانی مشترک اندیشهٔ این دو متفکر، ساخت علمی تألیفی ممکن است؟ برای این منظور، روش مقایسهای را بهکار میگیریم و مقدمهای در زمینهٔ دشواریهای اخذ علوم سخت از سوی حکما و سازش آنان با این علوم ذکر میکنیم. سپس با بررسی اندیشهٔ فارابی و ابنخلدون، تلاش خواهیم کرد بر ساحتهایی از تفاوتهای انسانشناسی این دو متفکر نظر بیفکنیم.
عهدیه اسدپور
چکیده
این مطالعه به بررسی اندیشههای جمعیتی ابن خلدون میپردازد. ابن خلدون در کتاب مقدمه خود به موضوعات مختلف جمعیتی از جمله رشد جمعیت، مهاجرت، شهرنشینی و تأثیر عوامل جغرافیایی و اقلیمی بر جمعیت توجه کرده است. نکات کلیدی چکیده عبارتند از: ابن خلدون رابطه متقابل بین جمعیت و توسعه اقتصادی-اجتماعی را مورد توجه قرار داده است. او به نقش عوامل ...
بیشتر
این مطالعه به بررسی اندیشههای جمعیتی ابن خلدون میپردازد. ابن خلدون در کتاب مقدمه خود به موضوعات مختلف جمعیتی از جمله رشد جمعیت، مهاجرت، شهرنشینی و تأثیر عوامل جغرافیایی و اقلیمی بر جمعیت توجه کرده است. نکات کلیدی چکیده عبارتند از: ابن خلدون رابطه متقابل بین جمعیت و توسعه اقتصادی-اجتماعی را مورد توجه قرار داده است. او به نقش عوامل جغرافیایی و محیطی در شکلگیری جوامع و تمدنها پرداخته است. مفاهیمی چون عصبیت و بادیهنشینی در نظریات جمعیتی ابن خلدون اهمیت دارند. دیدگاههای ابن خلدون درباره شهرنشینی و تأثیر آن بر جمعیت مورد بررسی قرار گرفته است. نظریات او درباره مهاجرت و تأثیر آن بر ساختار جمعیتی جوامع تحلیل شده است. این مقاله نشان میدهد که ابن خلدون پیشگام مطالعات جمعیتشناختی بوده و بسیاری از نظریات او هنوز هم در علم جمعیتشناسی معاصر کاربرد دارند.