نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه جامعه شناسی ، دانشکده جامعه اجتماعی ، دانشگاه تهران
2 دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء علوم جامعه»، «نظریۀ کلامى»، «تمایز منطق مدینه و عمران» و «عمران و دولت»، از دیدگاه مهدى، شش موضعى هستند که در این مقاله مورد نقد و بررسى قرار گرفتهاند. مهدى با تأثیر از عقلانیت رایج در فلسفۀ اسلامى، بالاخص مبانى فلسفى ابنرشد و ارسطو به تحلیل مقدمه پرداخته است. از اینرو، نقد مواضع مهدى، بهنحوى نقد فرض حاکمیت این نوع از عقلانیت در تفسیر آراء ابنخلدون بوده و نتیجهگیرى نهایى، حاکى از این است که علم عمران و عقلانیت حاکم بر آراء ابنخلدون، بیش از آنکه به عقلانیت فلسفى مذکور نزدیک باشد، حاکى از نوعى عقلانیت رایج در علوم شرعى-اسلامى بوده است.
عنوان مقاله [English]
نقد برداشت یونانی از ابن خلدون: نقد برخی مواضع «محسن مهدی» در تفسیر آراء ابن خلدون در کتاب« فلسفهٔ تاریخ ابن خلدون»
نویسندگان [English]
- Hamid Parsania 1
- Mohammadreza Ghaeminik 2
1 Department of Sociology, Faculty of Social Affairs, University of Tehran
2 university of tehran
چکیده [English]
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء علوم جامعه»، «نظریۀ کلامى»، «تمایز منطق مدینه و عمران» و «عمران و دولت»، از دیدگاه مهدى، شش موضعى هستند که در این مقاله مورد نقد و بررسى قرار گرفتهاند. مهدى با تأثیر از عقلانیت رایج در فلسفۀ اسلامى، بالاخص مبانى فلسفى ابنرشد و ارسطو به تحلیل مقدمه پرداخته است. از اینرو، نقد مواضع مهدى، بهنحوى نقد فرض حاکمیت این نوع از عقلانیت در تفسیر آراء ابنخلدون بوده و نتیجهگیرى نهایى، حاکى از این است که علم عمران و عقلانیت حاکم بر آراء ابنخلدون، بیش از آنکه به عقلانیت فلسفى مذکور نزدیک باشد، حاکى از نوعى عقلانیت رایج در علوم شرعى-اسلامى بوده است.