بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد دادسرشت؛ نفیسه مقیسه
چکیده
سؤال از چیستی جامعه، پرسشی است که فلسفه علوم اجتماعی متکفل پاسخ به آن است. در طول تاریخ دانشمندان زیادی در پی جواب درخور به این پرسش بودهاند؛ اما توفیق و توافق چندانی نیافتند. متفکران مسلمان نیز درصدد برآمدند از راه انتزاع از حقیقت بیرونی و شناخت واژههای متناظر جامعه در قرآن کریم و شناسایی ویژگیهای آن واژگان، به تبیین ماهیت جامعه ...
بیشتر
سؤال از چیستی جامعه، پرسشی است که فلسفه علوم اجتماعی متکفل پاسخ به آن است. در طول تاریخ دانشمندان زیادی در پی جواب درخور به این پرسش بودهاند؛ اما توفیق و توافق چندانی نیافتند. متفکران مسلمان نیز درصدد برآمدند از راه انتزاع از حقیقت بیرونی و شناخت واژههای متناظر جامعه در قرآن کریم و شناسایی ویژگیهای آن واژگان، به تبیین ماهیت جامعه بپردازند، اما این راه نیز چندان که باید مسئله را حل نکرده است. قرآن کریم مابهالاشتراکی که موجب پدیدآیی جامعه میشود را در واژه «ولایت» خلاصه نموده و نوعی رابطه عرضی را بین افراد، بر پایه ایمان یا کفر و کنشهای مطابق با آنها، ذکر مینماید که در این پژوهش از آن با عنوان ولایت جمعی یادشده است. نوشتار حاضر که با روش اسنادی و با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش تفسیر استنطاقی به رشته تحریر درآمده، در تبیین چیستی جامعه معتقد است که اولاً قرآن ماهیت جامعه را معنوی ذکر میکند و وابسته به جغرافیا، قبیله، نژاد و زبان نمیداند و ثانیاً ازنظر قرآن کریم جامعه به مجموعهای از انسانها اطلاق میشود که بر یکدیگر ولایت جمعی مبتنی بر بینش و کنشهای منطبق بر ایمان یا کفر داشته باشند.
سید سعید زاهد زاهدانی؛ محمدحسین جمال زاده
چکیده
نیازهای ضروری جوامع از طریق تشکلهای طبیعیِ اجتماعی، موسوم به نهاد تامین میشوند. از جمله برای ایجاد نظم و امنیت و مدیریت جامعه، نهاد سیاست تشکیل مییابد. هر فرهنگ و تمدنی دارای سبک مدیریت و انتظامبخشی مخصوص به خود است. ازاینرو هر تمدنی دارای یک نهاد سیاسی با شاکلۀ مخصوص به خود است. تمدن مدرن با کنار گذاشتن واقعیت غیب و تکیه بر ...
بیشتر
نیازهای ضروری جوامع از طریق تشکلهای طبیعیِ اجتماعی، موسوم به نهاد تامین میشوند. از جمله برای ایجاد نظم و امنیت و مدیریت جامعه، نهاد سیاست تشکیل مییابد. هر فرهنگ و تمدنی دارای سبک مدیریت و انتظامبخشی مخصوص به خود است. ازاینرو هر تمدنی دارای یک نهاد سیاسی با شاکلۀ مخصوص به خود است. تمدن مدرن با کنار گذاشتن واقعیت غیب و تکیه بر واقعیت مشهود (سکولاریزم) و اعتماد به انسان (هیومنیزم) شکل و رشد یافت. نهادهای اجتماعی آن، از جمله سیاست هم بر همین پایه استوار شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی و ظاهر شدن اسلام در یک منظر تمدنی چنین مینماید که شاکلههای نوینی به نهادهای اجتماعی مخصوصا سیاست داده شد.مقاله حاضر تلاش میکند با استفاده از روش بررسی متون و بحث و نظرخواهی از متخصصین، در یک مطالعۀ تطبیقی شاکلۀ سیاست در تمدن نوین اسلامی را تخمین زند. موضوع پژوهش مطالعه تطبیقی شاکله سیاست در دو تمدن مدرن و نوین اسلامی است و هدف پژوهش آن است که پایههای نظری سیاست را در تمدن مدرن و تمدن نوین اسلامی با یکدیگر مقایسه کرده و نتایج اجتماعی هر یک را مورد سنجش قرار دهد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شاکلۀ سیاست در این دو نوع تمدن با یکدیگر تفاوت مبنایی دارند؛ هر چند ممکن است هر دو به مردم سالاری متمسک باشند. تمدن مدرن بر اساس انسان گرایی و توجه به سودجویی و منفعتطلبی انسانها هر نوع عملی را مجاز میشمارد اما تمدن اسلامی تکیه خود را بر ربوبیت الهی میگذارد و با اهمیت دادن به رابط بین عالم غیب و مشهود تلاش میکند نظامی را در سیاست جایگزین کند که ولایت الهی در سطوح مختلف اجتماعی ساری و جاری شود.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد تقی پیربابایی؛ جواد رحمانی
چکیده
با توجه به جایگاه مشارکت در مدیریت شهری توجه به این مفهوم، لازم و ضروری هست. مدیریت شهری در ایران در رابطه متقابل و ارگانیک با برنامه ریزی شهری نیست. متأسفانه در کشور ما اکثر اقدامات مدیریت شهری، از بالا و از بیرون انجام شده که اکنون نیاز به حرکتی از پایین و از درون، برای بومی شدن آنهاست. حال با توجه پتانسیلها و همچنین چالشهای ...
بیشتر
با توجه به جایگاه مشارکت در مدیریت شهری توجه به این مفهوم، لازم و ضروری هست. مدیریت شهری در ایران در رابطه متقابل و ارگانیک با برنامه ریزی شهری نیست. متأسفانه در کشور ما اکثر اقدامات مدیریت شهری، از بالا و از بیرون انجام شده که اکنون نیاز به حرکتی از پایین و از درون، برای بومی شدن آنهاست. حال با توجه پتانسیلها و همچنین چالشهای پیش روی مشارکت مردم در ایران و وجود اشخاصی همچون علامه طباطبائی که در این زمینه اظهار نظر جامع و کاملی دارند؛ میتوان از وجود چنین افرادی برای بومی سازی مفهوم مشارکت در ایران بهره جست. در این مقاله سعی گردیده است تا مفهوم مشارکت در مدیریت شهری را از نظریات علامه طباطبائی تبیین نمود. به همین منظور ابتدا به تحلیل و بررسی نقش مشارکت در مدیریت شهری پرداخته ایم و در ادامه به تبیین نظریات علامه طباطبائی در مورد مشارکت شهروندان و نقش آنان در حکومت از نظر علامه طاطبائی اشاره کرده ایم. سپس نقش حکومت در جامعۀ اسلامی را بیان شده است و به این نتیجه رسیدهایم که از دیدگاه علامه طباطبایی نهتنها شهروندان میتوانند در مدیریت شهر نقش داشته باشند، بلکه مردم نسبت به مدیریت شهری دارای حق هستند و بهگونهای وظیفه شرعی و الهی مردم و شهروندان است که در مدیریت شهری نقش داشته باشند. بهعبارتیدیگر اگر مردم بهصورت مستمر در مدیریت شهری نقش نداشته باشند وظیفه دینی و شرعی خود را انجام ندادهاند.