بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
احمد جهانی نسب
چکیده
مقاله در تلاش است تا جامعه آرمانی را در اندیشه سیاسی ـ اجتماعی ابنسینا و ابنخلدون، بر اساس الگوی اسپریگنز بررسی کند. لذا مسئله پژوهشی چنین تدوین شده است که ابنسینا و ابنخلدون بر اساس دیدگاه سیاسی ـ اجتماعی خود، در طرح جامعه آرمانی چگونه میاندیشند؟ به بیانی دیگر، این دو اندیشمند مسلمان، بحران استقرار جامعه آرمانی را چگونه ...
بیشتر
مقاله در تلاش است تا جامعه آرمانی را در اندیشه سیاسی ـ اجتماعی ابنسینا و ابنخلدون، بر اساس الگوی اسپریگنز بررسی کند. لذا مسئله پژوهشی چنین تدوین شده است که ابنسینا و ابنخلدون بر اساس دیدگاه سیاسی ـ اجتماعی خود، در طرح جامعه آرمانی چگونه میاندیشند؟ به بیانی دیگر، این دو اندیشمند مسلمان، بحران استقرار جامعه آرمانی را چگونه تعلیلیابی کرده و برای برونرفت از آن چه راهکاری ارائه میدهند؟ نوشتار حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی موردی و با استفاده از منابع کتابخانهای، به این گزارش دست یافته است که ابنسینا در تلاش برای پیوند بین سیاست و نبوت، بحران را نبود قدرت متمرکز ملی دانسته که فقدان سیاست نبوی و عدم اجرای درست شریعت را در پی داشته است. وی در طرح جامعه آرمانی، بهترین نوع نظام را نظام سیاسی نبوی دانسته که پیامبر یا جانشین او، در رأس امور قرار دارند. آرمان او آشتی بین دین و فلسفه، پیوند سیاست با شریعت و حفظ وحدت جامعه مسلمان از طریق قدرت متمرکز فیلسوف ـ پیامبر است. در واقع طرح جامعه آرمانی در اندیشه سیاسی ـ اجتماعی ابنسینا بر مبنای فطرت الهی انسان و نقش حداکثری دولت در سعادت و رستگاری اتباع در هر دو جهان بنا شده است. در حالی که در آراء ابنخلدون، شکلگیری و بسط حکومتهای پهناور و قدرتمند با منشاء اصول دینی و نقش دین و مذهب در طول عمر دولتها ارتباط دارد. وی دولت را پدیدهای سیال و زوالپذیر میداند که همانند انسانها دارای عمر طبیعی، از زایش تا مرگ، بوده که در این راستا، علاوه بر عصبیت قبیلهای، عصبیت دینی میتواند قوامبخش دولتها باشد.
احمد جهانی نسب
چکیده
همبستگی اجتماعی به عنوان مهمترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حائز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظامبخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از اینرو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکلدهنده آن در آراء و اندیشههای ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی ...
بیشتر
همبستگی اجتماعی به عنوان مهمترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حائز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظامبخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از اینرو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکلدهنده آن در آراء و اندیشههای ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی مسلمان و امیل دورکیم نظریهپرداز همبستگی اجتماعی بپردازد. لذا تلاش شده تا مسئله پژوهش در چارچوب رویکرد کارکردگرایی با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمعآوری دادهها بصورت کتابخانهای مورد بررسی قرار گیرد. با این فرضیه که « عصبیت » در اندیشه ابن خلدون و « روابط متقابل بین افراد در قالب تقسیم کار اجتماعی » در اندیشه دورکیم، اصلیترین عامل همبستگی اجتماعی میباشد. همچنین نقطه آغازین هر یک از این دو اندیشمند، میزان تعامل و تأثیر و تأثر متقابل اعضاء در روابط و مناسبات اجتماعی بوده که بر حسب تکوین و تداوم نظام سیاسی و اجتماعی، دوری(چرخشی) بودن نظریه ابن خلدون و خطی بودن نظریه دورکیم را سبب میشود. شهرت ابن خلدون به عنوان مهمترین متفکر اجتماعی جهان اسلام، بیش از هر چیز مرهون مفهوم عصبیت و جایگاه آن در دگرگونیهای اجتماعی است که مراحل پنجگانه از تولد تا زوال را شامل میشود. از اینرو، به نظر میرسد نظریه اجتماعی ابن خلدون از حیث دگرگونی اجتماعی و تأثیر آن بر تکوین و تداوم نظام سیاسی، از سنخ نظریه دورانی و کشمکش و نظریه اجتماعی دورکیم نیز از نوع نظریه تکخطی و تکاملی است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
الهه فرجی؛ یارمحمد قاسمی
چکیده
چکیده: سرمایۀ اجتماعی از مفاهیم نو، مهم و قابل توجه در عرصه علوم اجتماعی است و در چند دهۀ اخیر تا آنجا اهمیت یافته که به آن ثروت نامرئی هم اطلاق میشود، در این مقاله در صدد بررسی مقایسهای این مفهوم با مفهوم عصبیت است که توسط ابنخلدون مطرح شدهاست. ابنخلدون برای تحلیل بنای نظام سیاسی، بینظمی سیاسی و اجتماعی عصر خود از این کلید واژۀ ...
بیشتر
چکیده: سرمایۀ اجتماعی از مفاهیم نو، مهم و قابل توجه در عرصه علوم اجتماعی است و در چند دهۀ اخیر تا آنجا اهمیت یافته که به آن ثروت نامرئی هم اطلاق میشود، در این مقاله در صدد بررسی مقایسهای این مفهوم با مفهوم عصبیت است که توسط ابنخلدون مطرح شدهاست. ابنخلدون برای تحلیل بنای نظام سیاسی، بینظمی سیاسی و اجتماعی عصر خود از این کلید واژۀ استفاده کرده و آن را یک عامل وحدتبخش و متحدکننده میداند. در واقع هدف اصلی این است که در نهایت به پاسخ این سؤال برسیم که آیا میتوان عصبیت ابنخلدون را با توجه به نظریات سرمایه اجتماعی روزآمد کرد؟ چارچوب نظری مقالۀ حاضر مبتنی بر نظریۀ گیدنز و مکمل آن آراء پاتنام است. مجموعه بحثهای ارایه شده بدین نتیجه رهنمون گردیده که علاوه بر این که دو مفهوم دارای اشتراکاتی هستند، از برخی جهات با هم تفاوتهایی دارند که آنها را از هم جدا میکند. از این تفاوتها میتوان چنین استنباط کرد که کاملا نمیتوان عصبیت را روزآمد کرد. در واقع آن بخشی از عصبیت که پیوندی تنگانگ با اجتماع قبیلهای دارد را نمیتوان روزآمد کرد. ولی مصداقهایی از عصبیت که از مختصات اجتماع قبیلهای نیست را میتوان روزآمد کرد مانند دین که در اغلب جوامع بشری، به ویژه جامعۀ ما همچنان عامل عمدۀ همبستگی است، همپیمانی نیز که امروزه در قالب منظقهای و جهانی شکل میگیرد، از جمله مواردی هستند که به امکان روزآمد ساختن نظریه عصبیت ابنخلدون با جامعه جدید کمک میکنند.