ایمان عرفان منش
چکیده
در سنت و میراث جامعهشناسی تفسیری «ماکس وبر»، به موضوعات معرفتی و روشی برجستهای حاصل از تلائم ذهن و واقعیت تجربی توجه شده است. با بازخوانی آرای وبر، اصلی منکشف میشود که میتوان آن را بهعنوان اصل «قوممداری روششناختی» صورتبندی کرد. این اصل واجد ظرفیتهای مهمی هم برای زایش و هم برای تحول علوم اجتماعی(فرهنگی) است. ...
بیشتر
در سنت و میراث جامعهشناسی تفسیری «ماکس وبر»، به موضوعات معرفتی و روشی برجستهای حاصل از تلائم ذهن و واقعیت تجربی توجه شده است. با بازخوانی آرای وبر، اصلی منکشف میشود که میتوان آن را بهعنوان اصل «قوممداری روششناختی» صورتبندی کرد. این اصل واجد ظرفیتهای مهمی هم برای زایش و هم برای تحول علوم اجتماعی(فرهنگی) است. این مقاله تلاش کرده است تا با استفاده از روش پژوهش اسنادی و رویکرد نظری «دنی کوش»، مؤلفههای اصل مذکور را در پنج محور استخراج و تحلیل کند که آن محورها عبارتاند از: «خوانشی دیگر از ربط ارزشی و علاقۀ فرهنگی»، «تجربی-واقعی بودن علوم فرهنگی»، «عزیمت از ارزش فرهنگی به ارزشهای فرهنگی»، «جهانشمولگریزی علوم اجتماعی» و «عقلانیشدنهای گوناگون در بستر فرهنگها». نتایج نیز شامل سه محور «مفروضات جهانشناختی»، «مخاطرۀ معرفتی» و «سلطۀ علمی برآمده از خطای روششناختی» هستند.
ایمان عرفان منش؛ حسین بستان
چکیده
بنابر مواضع جهانبینی دنیای مدرن، بسیاری از جامعهشناسان تلاش کردهاند تا فهم خود از جهان اجتماعی و کنش انسانی را فرمولبندی کنند. پییر بوردیو، بهعنوان یکی از با نفوذترین جامعهشناسان فرهنگی متأخر، مدعی است که میتوان پیچیدگی منطق عینی و ذهنی مندرج در سبک زندگی عاملان اجتماعی را بر اساس فرمول و مدل تحلیلی معینی منکشف ...
بیشتر
بنابر مواضع جهانبینی دنیای مدرن، بسیاری از جامعهشناسان تلاش کردهاند تا فهم خود از جهان اجتماعی و کنش انسانی را فرمولبندی کنند. پییر بوردیو، بهعنوان یکی از با نفوذترین جامعهشناسان فرهنگی متأخر، مدعی است که میتوان پیچیدگی منطق عینی و ذهنی مندرج در سبک زندگی عاملان اجتماعی را بر اساس فرمول و مدل تحلیلی معینی منکشف نمود. این مقاله تلاش میکند تا با استعانت از نظریۀ فطرت شهید مطهری و روش پژوهش اسنادی، مهمترین چالشهای آن ادعا را با فطرت و زیست مؤمنانه آشکار سازد. مدل بوردیو به دلیل اتخاذ موضع چشماندازگرایی بهنوعی نسبیانگاری در مقولههای فرهنگ، اخلاق و بسیاری از عوامل اجتماعی مانند جنسیت منتج شده است. جامعه و طبقه نیز مقدم بر فطرت انسانی و هویت اصیل او انگاشته شدهاند. همچنین، به دلیل قبول منطق منفعت، نمیتوان از مفاهیمی همچون سادهزیستی، قناعت، عزت نفس، خودِ واقعی، مرز میان امر حق و امر باطل و آزادی همراه با مسئولیتپذیری سراغی گرفت.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
ایمان عرفان منش؛ غلام رضا جمشیدیها
چکیده
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روششناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصههای رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمالالدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمالالدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی ...
بیشتر
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روششناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصههای رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمالالدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمالالدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی را در جهان مدرن آشکار کند. قرین بودن علم و دین یکی از اصول معرفتشناختی اوست. به اعتقاد سید جمالالدین، ضرورت کاربردیسازی علوم اسلامی و توجه مسلمانان به سایر روشهای علمی از جمله روشهای مکتب اثباتی میتواند در تقویت بُعد معرفتی و علمی کشورهای اسلامی و در نتیجه، احیای مجدد تمدن اسلامی سهم مهمی داشته باشد. به نظر میرسد در پرتو منطق روششناختی و معرفتشناختی سید جمالالدین، نوعی توصیه به مؤلفههای پارادایمی رئالیسم علمی میتواند در بهکارگیری معرفت دینی و قرآنی در کنار سایر روشهای علمی و تجربی مدرن سودمند باشد. همچنین از جمله ویژگیهای عملی معرفت اجتماعی سید جمالالدین، روحیۀ عملگرایی و پراکسیس (عقیده و جهاد) است.
ایمان عرفان منش؛ حمید پارسانیا
چکیده
روششناسی بنیادین، مسیری است که نظریه در آن تولید میشود. بر این مبنا، معرفت اجتماعی سید قطب، ملهم از دو جریان ظاهرگرایی و کلام اشعری است. ضرورت بازگشت به عقاید نسل اول مسلمانان به شیوهای جهادی، اندیشه وی را به جریان سلفی نیز پیوند داده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از فنون روش اسنادی و با رویکردی انتقادی در سطح توصیف و تفسیر، ...
بیشتر
روششناسی بنیادین، مسیری است که نظریه در آن تولید میشود. بر این مبنا، معرفت اجتماعی سید قطب، ملهم از دو جریان ظاهرگرایی و کلام اشعری است. ضرورت بازگشت به عقاید نسل اول مسلمانان به شیوهای جهادی، اندیشه وی را به جریان سلفی نیز پیوند داده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از فنون روش اسنادی و با رویکردی انتقادی در سطح توصیف و تفسیر، روششناسی بنیادین معرفت اجتماعی سید قطب در چهار حوزه بررسی شده است: 1) حوزه «عقیده» که در آن نوعی دوسویگی معرفتشناختی بین ساختار جامعه و عقاید مردم شناسایی میشود؛ 2) حوزه «جهاد» که در آن، پردازش نظریه تغییر اجتماعی مطرح شده است؛ 3) حوزه «تمدن اسلامی» و «انواع جامعه» که بر اساس عقیده، مفصلبندی شده است؛ 4) حوزه «علم و فرهنگ» که به اعتقاد سید قطب، از تکثر ذاتی برخوردار است. روششناسی بنیادین سید قطب، نوعی رویکرد انتقادی به شرایط اجتماعی و مکاتب فکری دارد و میتوان این رویکرد را با چهار مؤلفه «ارزشهای اسلامی و جامعه اسلامی»، «برگزیدگان و تغییر اجتماعی»، «ارزش و کنش» (پراکسیس) و «واقعگرایی» صورتبندی کرد. رواج مکاتب اجتماعی گوناگون، بهویژه مسئله استعمارگری غرب، به عنوان یکی از مهمترین زمینههای وجودی غیرمعرفتی در معرفت اجتماعی سید قطب، دغدغه احیای تمدن اسلامی را برای وی پدید آورد. نفوذ اندیشه اجتماعی سید قطب در دوره معاصر، بر برخی از حرکتهای جهادی (سلفی) در منطقه خاورمیانه و نیز بر وقایع اجتماعی کشورهایی مانند مصر و سوریه تأثیر گذاشته است. چنین وضعیتی، ضرورت تدقیق و بازخوانی معرفت اجتماعی سید قطب را مضاعف میکند