مطالعه تطبیقی اندیشمندان شاخص اسلامی و غیراسلامی
محمد سلطانیه؛ محمد رفیق
چکیده
مسئله رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت که «تعیّن اجتماعی معرفت» نامیده میشود، عینیت خارجی یافتن معرفت از حیث اجتماعی یا تاثّر و تشخّصی است که معرفتهای مختلف انسان از عوامل اجتماعی میپذیرد. این پژوهش بنیادین، با استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این سوال است که بر اساس دیدگاه ماکس شلر ...
بیشتر
مسئله رابطه متقابل عوامل اجتماعی و انواع معرفت که «تعیّن اجتماعی معرفت» نامیده میشود، عینیت خارجی یافتن معرفت از حیث اجتماعی یا تاثّر و تشخّصی است که معرفتهای مختلف انسان از عوامل اجتماعی میپذیرد. این پژوهش بنیادین، با استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این سوال است که بر اساس دیدگاه ماکس شلر و علامه طباطبایی، تعیّن اجتماعی معرفت چگونه است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد مؤلفههای این رابطه متقابل شامل عمق، درجه، سطح، عامل مسلّط و موضوع است. طباطبایی بر این باور است که غیر از معارف بدیهی، حضوری، کلی نظری و برخی از معرفتهای کلی عملی، بقیه معارف، تحت تأثیر عوامل زیستی، محیطی، غیبی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارند که این تأثیر، اقتضایی است و به مرحله علیّت حتمی نمیرسد. محور اصلی این تحولهای معرفتی را اعتباریّات بهویژه اعتباریّات پس از اجتماع میداند که کاملاً از تعیّن اجتماعی برخوردارند. یعنی کلّ اعتباریات متأثر از جامعهاند، هرچند اعتباریات بعد از اجتماع با شدت بیشتری تحت این تأثیر قرار دارند. ماکس شلر شکل و محتوای معرفت را مطرح کرده که محتوا را از تعیّن اجتماعی مصون میداند و فقط شکل معرفت را دارای تعیّن اجتماعی میداند. البته طباطبایی و شلر هر دو معتقدند که هیچ نوع علیّتی بین جامعه و معرفت وجود ندارد و تأثیر جامعه فقط در حد اقتضاء است. طباطبایی فقط در اعتباریات پس از اجتماع و شلر در شکل معرفت به این اقتضا قائل است. به عقیده شلر، عوامل معنوی و واقعی به طور مشترک، باعث تعیّن معرفت میشوند. البته فقط شکل معرفتهای سه گانه دین، فلسفه و علم هستند که آماج تعیّن قرار میگیرند. بنابراین عصاره نظریه طباطبایی به بحث اعتباریات و نظریه شلر به شکل و محتوای معرفت برمیگردد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد سلطانیه
چکیده
رویکرد ماکس وبر بهعنوان یک جامعهشناس در دسته رویکردهای خُرد جامعهشناسی طبقه بندی شده و تببین او از پدیدههای مختلف هم تبیینی عینی است. توجه به فرد و تبیین بر اساس در نظر گرفتن موقعیت فرد در جامعه، حتی در مسئله سیر تطوّر دین در جامعه نیز خود را نشان داده است. این مقاله که با هدف فهم انتقادات به دست آمده از دیدگاه شهید مطهری بر نظرات ...
بیشتر
رویکرد ماکس وبر بهعنوان یک جامعهشناس در دسته رویکردهای خُرد جامعهشناسی طبقه بندی شده و تببین او از پدیدههای مختلف هم تبیینی عینی است. توجه به فرد و تبیین بر اساس در نظر گرفتن موقعیت فرد در جامعه، حتی در مسئله سیر تطوّر دین در جامعه نیز خود را نشان داده است. این مقاله که با هدف فهم انتقادات به دست آمده از دیدگاه شهید مطهری بر نظرات ماکس وبر در خصوص مسئله سیر تطوّر دین و به روش اکتشافی، توصیفی و انتقادی نگاشته شده است، به این ملاحظات دست یافته که دین پدیدهای با خاستگاه الحادی، بشری یا اجتماعی نیست تا در اثر تغییر و تحولات شرایط و زمان، نیاز به تطوّر و همسانی با شرایط داشته باشد. جامع بودن و تطابق دین با واقع، دو عنصر اساسی برای عدم احتیاج دین به تغییرات ماهوی است. همچنین ماهیت دین در گذر تاریخ تغییر نکرده تا دین نیاز به تکمیل داشته باشد. عناصر همه ادیان الهی، یکسان است و تغییری در این عناصر شکل نگرفته تا گمان تغییر، تحوّل و تطوّر در دین ایجاد شود. دیدگاه قرآن در خصوص سیر تطوّر دین، دیدگاهی یکپارچه است. یعنی این دین از بدو خلقت اولین انسان تا آخرین مخلوق توسط خداوند متعال با هدف ایجاد تضمین سعادت زندگی دنیوی و اخروی با انسان و جامعه انسانی همراه شده و چون هدف یکسان است، دین نیز جامع این هدف از ابتدا تاکنون بوده است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد سلطانیه
چکیده
جهانی شدن یک فرایند طبیعی است که در جهت تحول همهجانبه علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی پدید آمده است. جهانی شدن به عنوان یک فرصت، میتواند بهترین زمینه را برای معرفی و اشاعه فرهنگ اسلام ایجاد کند؛ البته مشروط به بهرهمندی از همه ظرفیتهای آن که مهمترین آنها، رشد آگاهی مردم و تبیین و نشر تعالیم اسلام توسط پیروان ...
بیشتر
جهانی شدن یک فرایند طبیعی است که در جهت تحول همهجانبه علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی پدید آمده است. جهانی شدن به عنوان یک فرصت، میتواند بهترین زمینه را برای معرفی و اشاعه فرهنگ اسلام ایجاد کند؛ البته مشروط به بهرهمندی از همه ظرفیتهای آن که مهمترین آنها، رشد آگاهی مردم و تبیین و نشر تعالیم اسلام توسط پیروان اسلام اصیل و ناب محمّدی است. هدف مقاله پیش رو، شناخت و ارائه ظرفیتهایی است که دین اسلام در عرصه ارتباطات بین فرهنگی برای جهانی شدن داراست. چون شناخت این مولفهها نیاز به فهم عمیق جهانبینی اسلامی دارد و با توجه به سطح تاثیرگذاری ان مساله که حاکمیتهای جهان را مورد مخاطره قرار خواهد داد، نیاز است تا این مولفه ها را بر اساس اندیشه های یک حاکم فقیه اسلام شناس به دست بیاوریم. امام خمینی (ره) با توجه به برپایی یک حکومت اسلامی فعال در عرصه اجتماعی، بهترین شخصیت برای بازشناسی این مولفه هاست. در مجموع یافته های این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به این مساله پرداخته است، تاکید دارد که جهانی شدن اسلام به عنوان یک فرهنگ جامع، عقلانی و فطری بر اساس ادله عقلی، قرآنی و روایی، به صورت قطعی و قابل اثبات است. اسلام، یک نظام جامع و جهانشمول است که بر اساس اصول و ارزشهای اصیل عقلانی و معنوی میتواند زمینههای مقبولیت جهانی را ایجاد و پویایی خود را تضمین کند.