دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، ایران.

2 کارشناسی ارشد رشته دانش اجتماعی مسلمین، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مشهد، ایران.

چکیده

ارتباطات انسانی یکی از عناصر اصلی شکل‌دهندۀ ماهیت و ساختار جوامع است. جامعۀ مدنی و مدینۀ فاضله دو نوع جامعه هستند که هرکدام انواع و صورت‌های مختلفی از ارتباطات را دربردارند. یورگن هابرماس و ابونصر محمد فارابی از اندیشمندانی هستند که به مسئلۀ ارتباطات انسانی، شکل آرمانی آن و نقش آن در صورت‌بندی این دو نوع جامعه توجه داشته‌اند. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی ـ مقایسه‌ای و همچنین با تکیه بر چهارچوب روش‌شناسی بنیادین، به مطالعه و مقایسۀ ارتباطات انسانی و سطوح و انواع آن در اندیشۀ این دو متفکر پرداخته شده است. آنچه از مجموع بررسی و مقایسۀ آثار این دو متفکر برمی‌آید این است که هردو اندیشمند با نگاهی انتقادی به جامعۀ خویش و کیفیت ارتباطات در آن، به صورت‌بندی یک جامعۀ آرمانی پرداخته‌اند و مسائلی مانند عقلانیت، تفاهم و توافق جمعی را به‌صورت مشترک مورد توجه قرار داده‌اند. این در حالی است که عقلانیت ارتباطی هابرماس و اجماع و گفتگوی عقلانی و انتقادی مدنظر وی در دستیابی به حقیقت و مشروعیت قوانین، از عقل عرفی فراتر نمی‌رود، ولی تفاهم و ارتباطات برهانی فارابی محدود به افق انسانی نیست و در پیوند با رئیس اول مدینۀ فاضله و در اتصال به عقل فعال معنادار می‌شود. این پژوهش می‌تواند مقدمه‌ای در بازشناسی و تحلیل نظام‌های مختلف ارتباطی در دو نوع مدینۀ فاضله و جامعۀ مدنی باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of Human Communication in Habermas’s Civil Society and Al-Farabi’s Madinah Fazilah (the Ideal City)

نویسندگان [English]

  • Hossein Mehrabanifar 1
  • Mohammad Ali Salimi 2

1 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Razavi University of Islamic Sciences, Mashhad, Iran.

2 MA of Muslim Social Studies, Department of Social Sciences, Razavi University of Islamic sciences, Mashhad, Iran.

چکیده [English]

Human communication is a fundamental element shaping the nature and structure of societies. Civil society and Madinah Fazilah represent two distinct types of societies, each characterized by different forms of communication. Jürgen Habermas and Abu Nasr Muhammad Al-Farabi are prominent thinkers who have examined human communication, its ideal form, and its role in shaping these two societal models. This study employs a comparative-analytical approach grounded in fundamental methodology to examine and compare the levels of human communication in the thought of these two philosophers. The analysis reveals that both thinkers, adopting a critical perspective on their respective societies and the quality of communication within them, propose an ideal society concerned with rationality, mutual understanding, and collective agreement. Habermas’s concept of communicative rationality, along with his emphasis on rational-critical discourse and consensus-building, is central to establishing truth and legal legitimacy, yet it remains fundamentally rooted in conventional reason without transcending its epistemic limits. In contrast, Al-Farabi’s notion of demonstrative communication and mutual understanding extends beyond the human horizon, achieving its full significance through its connection to the First Leader (Rais al-Awwal) of Madinah Fazilah and its metaphysical relationship with the Active Intellect (al-‘Aql al-Fa‘‘āl). This research provides a foundational framework for re-examining and analyzing diverse communicative systems within the two distinct paradigms of Madinah Fazilah and civil society.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Al-Farabi
  • Civil Society
  • Habermas
  • Human Communication
  • Madinah Fazilah (the Ideal City)
آزادارمکی، تقی (1402). اندیشۀ اجتماعی متفکران مسلمان. تهران: سروش.
اسلامی تنها، علی‌اصغر (1392). ارتباطات برهانی بنیان فرهنگ و جامعۀ فاضله در علم مدنی فارابی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(16)، 5-30.
اسلامی تنها، علی‌اصغر (1394الف) تولید نشانه و مبادلۀ معنا در فلسفۀ ارتباطات فارابی. پژوهشنامۀ علوم انسانی اسلامی، 2(4)، 5-34.
اسلامی تنها، علی‌اصغر (1394ب). ارتباطات در مدینۀ فاضلۀ ایرانی از منظر علم مدنی فارابی، ابن‌مسکویه و خواجه نصیرالدین طوسی. رسالۀ دکتری. دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام، قم، ایران.
اشرف نظری، علی و عطارزاده، بهزاد (1391). شناخت، بیناذهنیت و کنش ارتباطی: ساخت اجتماعی اندیشۀ هابرماس. دانش سیاسی و بین‌المللی، 1(1)، 1-21.
برخورداری، عارف (1393). درآمدی تطبیقی بر ماهیت مدینۀ فاضله در آرای فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی. فصلنامۀ سیاست، 45(2)، 495-512. https://doi.org/10.22059/jpq.2015.54861
بشیر، حسن (1387). معناشناسی جدید ارتباطات: زمینه‌سازی برای شناخت عمیق‌تر رابطۀ فرهنگ و رسانه. فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی ایران، 1(3)، 131-155. https://doi.org/10.7508/ijcr.2008.03.006
بغدادی، اسماعیل پاشا (1951). هدیه العارفین. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
پارسانیا، حمید و طالعی، محمد (1392). روش‌شناسی بنیادین و روش‌شناسی کاربردی در علوم اجتماعی؛ با تأکید بر رویکرد رئالیسم و نومینالیسم. معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(2)، 73-96.
پارسانیا، حمید (1391). جهان‌های اجتماعی. قم: کتاب فردا.
پارسانیا، حمید (1392). نظریه و فرهنگ: روش‌شناسی بنیادین تکوین نظریه‌های علمی. راهبرد فرهنگ، 6(23)، 7-28.
پیوزی، مایکل (1384). یورگن هابرماس. ترجمۀ احمد تدین. چاپ دوم. تهران: هرمس.
جعفری، مهدی (1389). جامعه و عقلانیت در اندیشۀ ابونصر فارابی و یورگن هابرماس. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه باقرالعلوم، قم، ایران.
جوکار، قاسم (1387). اندیشه‌های اجتماعی فارابی. معرفت، 17(127)، 129-146.
حسن‌زاده، حسن (۱۳۴5). ابونصر فارابی و فلسفۀ او. مجلۀ هلال.
حسینی، محمدحسین. (۱۳۸۹). تجلی امامت در مدینۀ فاضلۀ فارابی. کوثر معارف، 14، 77-104.
خان‌محمدی، کریم (1391). مقایسۀ عقلانیت ارتباطی با عقلانیت وحیانی (براساس دیدگاه‌های هابرماس و علامه طباطبایی). فصلنامۀ علوم سیاسی، 15(57)، 31-74.
خانیکی، هادی (1383). گفتگو: از مفهوم زبانی تا معنای جهانی. مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، 5(1)، 90-113.
داوری اردکانی، رضا (1389). فارابی: فیلسوف فرهنگ. تهران: سخن.
رحیمی، سلمانعلی (1390). روش‌شناسی فارابی و هابرماس. معرفت فرهنگی اجتماعی، 2(2)، 65-90.
زائری، قاسم و معلمی، سید محمد (1395). «روش‌شناسی بنیادین» از منظر روش‌شناسی بنیادین. فصلنامۀ علمی نظریه‌های اجتماعی متفکران مسلمان، 6(1)، 129-160. https://doi.org/10.22059/jstmt.2017.63565
ساروخانی، باقر (1400). جامعه‌شناسی ارتباطات. تهران: اطلاعات.
سیدمن، استیون (1395). کشاکش آرا در جامعه‌شناسی. ترجمۀ هادی جلیلی. تهران: نشرنی.
شهریاری، پرویز (1391). فارابی؛ معلم ثانی. رشد برهان، 22(1).
شیری، طهمورث و عظیمی، ندا (1391). بررسی مقایسه‌ای تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک. مطالعات جامعه‌شناسی، 5(15)، 79-99.
عباس‌پور، ابراهیم (1390). بررسی روش‌شناسی نظریۀ «کنش ارتباطی» هابرماس با رویکرد انتقادی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 2(2)، 35-64.
فارابی، ابونصر (13۸1). آراء اهل المدینه الفاضله. ترجمۀ حسن ملکشاهی. تهران: سروش.
فارابی، ابونصر (1371). التنبیه علی سبیل السعاده. تهران: حکمت.
فارابی، ابونصر (1389). السیاسه المدینه. ترجمۀ حسن ملکشاهی. تهران: سروش.
فارابی، ابونصر (1991). المله. تحقیق محسن مهدی. بیروت: دارالمشرق.
فارابی، ابونصر (1396). فصول منتزعه. ترجمۀ حسن ملکشاهی. تهران: سروش.
فارابی، ابونصر (1394). الحروف. ترجمۀ طیبه سیفی و سمیه ماستری فراهانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
فرهنگی، علی‌اکبر (1397). ارتباطات انسانی. تهران: خدمات فرهنگی رسا.
کرایب، یان (1400). نظریه‌های اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس. ترجمۀ عباس مخبر. تهران: آگه.
لاریجانی، محمدجواد (1375). چیستی عقلانیت. فصلنامۀ قبسات، 1(1)، 116-156.
معدن‌دار آرانی، عباس (1398). روش تحقیق تطبیقی در علوم انسانی. تهران: سمت.
محسنیان راد، مهدی (1399). ارتباطشناسی. تهران: سروش.
محسنیان راد، مهدی (1399). رسانه‌شناسی. تهران: سمت.
مهدی‌زاده، سید محمد (1391). نظریه‌های رسانه‌ها؛ اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی. تهران: همشهری.
مهاجرنیا، محسن (1380). اندیشۀ سیاسی فارابی. تهران: بوستان کتاب.
مولانا، حمید (1390). دانش ارتباطات. تهران: کتاب نشر.
مولانا، حمید (1401). دربارۀ ارتباطات انسان. تهران: دانشگاه امام صادق علیه‌السلام.
نکونام، جعفر (1386). روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی. قم: دانشگاه قم.
نوذری، حسینعلی (1393). بازخوانی هابرماس. تهران: چشمه.
نوری، مرتضی (1399). نقدی بر مبانی نظریۀ کنش ارتباطی در اندیشۀ یورگن هابرماس. دوفصلنامۀ فلسفی شناخت (پژوهشنامۀ علوم انسانی)، 13(2)، 245-265.
وایت، استیون (1380). نوشته‌های اخیر یورگن هابرماس: خرد، عدالت و نوگرایی. ترجمۀ محمد حریری اکبری. تهران: قطره.
هابرماس، یورگن (1400). معرفت و علائق بشری. ترجمۀ ناصرالدین علی تقوی. تهران: پژوهشکدۀ مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
هولاب، رابرت (1383). یورگن هابرماس: نقد در حوزۀ عمومی. ترجمۀ حسین بشیریه. تهران: نشرنی.
هوور، استوارت (1388). دین در عصر رسانه. ترجمۀ علی عامری مهابادی، فتاح محمدی و اسماعیل اسفندیاری. قم: دفتر عقل.
Alberts, J. K., Nakayama, T. K., & Martin, J. N. (2019). Human communication in society. Hoboken, NJ: Pearson Education.
DeVito, J. A. (2016). Human communication: The basic course. Hoboken, NJ: Pearson Higher Education.
Donsbach, W. (2008). The international encyclopedia of communication. New York, NY: Blackwell Publishing.
Goldkuhl, G. (2000). The validity of validity claims: An inquiry into communication rationality. Aachen, Germany.
Habermas, J. (1971). Knowledge and human interests (J. Shapiro, Trans.). Boston, MA: Beacon Press.
Habermas, J. (1985). The theory of communicative action (Vol. 1): Reason and the rationalization of society. Boston, MA: Beacon Press.
Habermas, J. (1987). The philosophical discourse of modernity: Twelve lectures. Cambridge, MA: MIT Press.
Habermas, J. (1990). Moral consciousness and communicative action. Cambridge, MA: MIT Press.
Habermas, J. (1993). Justification and application: Remarks on discourse ethics. Cambridge, MA: MIT Press.
Habermas, J. (2016). The post-national constellation and the future of democracy. New York, NY: Columbia University Press.
Quante, M. (2007). Habermas on compatibilism and ontological monism. Philosophical Explorations, 10(1), 59–68.
Salter, L. (2005). The communicative structures of journalism and public relations. Journalism, 6(1), 90–106.
Van den Brink, B. (1995). Die politisch-philosophische Debatte über die demokratische Bürgergesellschaft. In B. von den Brink & W. van Reijen (Eds.), Bürgergesellschaft, Recht und Demokratie. Frankfurt am Main: Suhrkamp Verlag.