عباس قنبری باغستان
چکیده
موضوع اسلامیسازی دانش، یکی از دغدغههای مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روشها و الگوهای فراوانی درباره چگونگی اسلامیسازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو ...
بیشتر
موضوع اسلامیسازی دانش، یکی از دغدغههای مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روشها و الگوهای فراوانی درباره چگونگی اسلامیسازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند بهطور منسجم به مبانی فلسفی هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامیسازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت مییابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامیسازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزامهای فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامیسازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.