زینتالسادات مطهری؛ حسین هرسیج؛ علی علیحسینی
چکیده
مقاله حاضر با تلفیق مفهوم استعاره لکان و بلاغت استعمارزدا بهعنوان چارچوب نظری، به تحلیل بلاغی سخنرانیهای حسن ازغدی میپردازد. پیشفرض مقاله آن است که سیاست گام دوم جمهوری اسلامی، رویکرد دوگانه به مدرنیته در یک سطح، و مدرنیزاسیون در سطح دیگر، دارد. سؤال پژوهش این است که «بلاغت حسن ازغدی چگونه در خدمت بازتولید دالهای استعمارزدای ...
بیشتر
مقاله حاضر با تلفیق مفهوم استعاره لکان و بلاغت استعمارزدا بهعنوان چارچوب نظری، به تحلیل بلاغی سخنرانیهای حسن ازغدی میپردازد. پیشفرض مقاله آن است که سیاست گام دوم جمهوری اسلامی، رویکرد دوگانه به مدرنیته در یک سطح، و مدرنیزاسیون در سطح دیگر، دارد. سؤال پژوهش این است که «بلاغت حسن ازغدی چگونه در خدمت بازتولید دالهای استعمارزدای گفتمان جمهوری اسلامی قرار دارد؟». براساس نظریه استعمارزدایی، گسست از میراث استعمار مستلزم گفتمانسازی است. لذا، برای فهم استعارگی در بیان ازغدی هم بهعنوان یک رویکرد گفتمانی و هم بهعنوان یک صنعت بلاغی، از روش پنجمرحلهای «استعاره مفهومی» استین (۱۹۹۸) استفاده میکنیم. سخنرانی ازغدی با عنوان تمدنسازی اسلامی بهدلیل محتوای استعمارزدایانه شاخص آن بهصورت قضاوتی برای بررسی انتخاب شده است. بر آن هستیم که «بیداری اسلامی» استعاره اصلی ازغدی و انسجامدهنده ایده تمدنسازی اسلامی او است. ذیل این استعاره، چهار مفهوم کانونی استخراج و تحلیل میشود: دعوت، استعلاء، ارگانیسم، و دیگریسازی که سه مفهوم اول برسازنده مفاهیم کانونی گفتمان استعمارزدای جمهوری اسلامی و آخرین مفهوم براندازنده گفتمانهای رقیب یعنی سرمایهداری و بنیادگرایی هستند. در یافتههای پژوهش، استعارههای عمده ذیل هریک از این چهار مفهوم به روش استین بررسی میشوند. در بخش نتیجهگیری و در پاسخ به پرسش اصلی، اشاره میشود که استعاره در بلاغت ازغدی ذهن مخاطب را برای گسست از معرفتشناسی لیبرال و بازگشت به نظام فکری اسلامی بهعنوان سنگبنای تمدن اسلامی و بدیل تمدن غرب ترغیب مینماید.