هادی صادقی اول؛ حسین محسنی
چکیده
دیرزمانی است که به موازات پیروزی انقلاب اسلامی ایران مسئلهای کلیدی با عنوان وحدت حوزه و دانشگاه برای پیشبرد فرهنگ متعالی اسلامی مجال بحث یافت که میتوانست علاوه بر بومیسازی علوم انسانی در کشور، مسبب اجماع و همنشینی هر چه بیشتر عالمان دینی و نخبگان دانشگاهی شود. با این حال این ایده، طی دهههای اخیر نتوانسته به مرحله اجرایی برسد ...
بیشتر
دیرزمانی است که به موازات پیروزی انقلاب اسلامی ایران مسئلهای کلیدی با عنوان وحدت حوزه و دانشگاه برای پیشبرد فرهنگ متعالی اسلامی مجال بحث یافت که میتوانست علاوه بر بومیسازی علوم انسانی در کشور، مسبب اجماع و همنشینی هر چه بیشتر عالمان دینی و نخبگان دانشگاهی شود. با این حال این ایده، طی دهههای اخیر نتوانسته به مرحله اجرایی برسد و با مشکلات زیادی تاکنون روبرو بوده است. بر این اساس، این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی/تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانهای، درصدد واکاوی چالشهای اصلی وحدت حوزه و دانشگاه در راستای بومیسازی علوم انسانی در کشور و ارائه برخی راهکارها است. بر این اساس یافتههای این جستار نشانگر آن است که چالشهایی چون عدم توجه کافی محیطهای دانشگاهی و حوزوی به جایگاه علم بومی، سیطره روشهای پوزیتویستی در دانشگاهها، عدم وجود و یا تربیت نخبگان مورد اجماع در محیط حوزه و دانشگاه(نظیر شهید مطهری یا علامه طباطبایی)، فقدان تدوین آثار مشترک حوزه و دانشگاه در حوزه علوم انسانی و عدم پاسخگویی به موقع و مناسب به شبهات حوزه دین باعث شده وحدت حوزه و دانشگاه در تدوین علوم انسانی بومی در حیطه نظری و حتی آرمانی باقی مانده و به مرحله عملیاتی نرسد. در چنین شرایطی بهرهگیری اصولی از رسانهها، طرح مباحث نوین علمی و اجتماعی توسط نخبگان علمی و حوزوی و برگزاری کرسیهای آزاداندیشی میتواند رهگشای بومی سازی علوم انسانی از رهگذر پیوند حوزه و دانشگاه گردد.