حسن ناصرخاکی؛ عبدالحسین کلانتری
چکیده
در گفتمانهای اسلامگرا، تغییرات اجتماعی جهان اسلام جهت، معانی و بایستههای متفاوتی به خود گرفته است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه نظام معنایی خرده گفتمانهای اسلامگرا را در قالب خرده گفتمانهای نوگرا، اصلگرا، و تمدنگرا (با تکیه بر اسناد موجود از سوژههای سیاسی مؤثر در شکلگیری آنها) بررسی نموده ...
بیشتر
در گفتمانهای اسلامگرا، تغییرات اجتماعی جهان اسلام جهت، معانی و بایستههای متفاوتی به خود گرفته است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه نظام معنایی خرده گفتمانهای اسلامگرا را در قالب خرده گفتمانهای نوگرا، اصلگرا، و تمدنگرا (با تکیه بر اسناد موجود از سوژههای سیاسی مؤثر در شکلگیری آنها) بررسی نموده و اسطوره و بایستههایی که هریک برای تغییرات اجتماعی در جهان اسلام ترسیم میکنند را ارائه نموده است. هرچند نشانۀ بیداری اسلامی به عنوان منبع و جهت این تغییرات در خرده گفتمانهای اسلامگرا مفصلبندی شده با این وجود با توجه به نظام معنایی متفاوت آنها، اسطوره(چشمانداز) و بایستههایی که هریک برای به ثمر رسیدن آن مطرح میکنند متمایز میباشد. بر اساس دستاوردهای این مقاله اسطورهای که گفتمان نوگرایی برای این تغییرات ترسیم میکند تحقق «مدرنیتۀ اسلامی»، اسطورۀ گفتمان اصلگرایی«بازگشت به جامعۀ اسلامی» (به همان سبک موجود در سنت سلف صالح) و اسطورۀ تمدنگرایان نیز ایجاد «تمدن نوین اسلامی» میباشد. از آنجا که هیچ یک از این گفتمانها تا کنون نتوانستهاند به عنوان گفتمانی هژمونیک در جهان اسلام مسلط شوند لذا چشمانداز تغییرات اجتماعی در معرض رقابتهای گفتمانی قرار دارد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
رسول صادقی
چکیده
ابنخلدون، بهعنوان سرشناسترین متفکر اجتماعی مسلمان، نقش مهمی در شکلگیری آرا و نظریههای جمعیتی دوران ماقبل مدرن داشته است. وی مباحث و دیدگاههای مهمی را دربارۀ تعامل جمعیت و توسعه مطرح کرده است. ازاینرو، در مقالۀ حاضر ضمن مروری بر آرای جمعیتشناختی ابنخلدون، رویکرد وی دربارۀ تعامل جمعیت و توسعه، بررسی شده است. بر اساس ...
بیشتر
ابنخلدون، بهعنوان سرشناسترین متفکر اجتماعی مسلمان، نقش مهمی در شکلگیری آرا و نظریههای جمعیتی دوران ماقبل مدرن داشته است. وی مباحث و دیدگاههای مهمی را دربارۀ تعامل جمعیت و توسعه مطرح کرده است. ازاینرو، در مقالۀ حاضر ضمن مروری بر آرای جمعیتشناختی ابنخلدون، رویکرد وی دربارۀ تعامل جمعیت و توسعه، بررسی شده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ابن خلدون ضمن معرفی ابعاد و مؤلفههای رشد جمعیت و گذار جمعیتی در بستر توسعه، بر تعامل پویا بین جمعیت و توسعه تأکید داشته است. همچنین، از دیدگاه ابنخلدون تأثیر مثبت یا منفی رشد جمعیت بر توسعه و رفاه، به ساختار و کیفیت جمعیت و نیز شرایط ساختاری جامعه بستگی دارد. از اینرو، نظریۀ ابن خلدون دربارۀ توسعه، مبتنی بر نظریۀ جمعیتشناختی وی است. همچنین، ابنخلدون دیدگاهی چندبعدی در تحلیل رابطۀ جمعیت و توسعه داشته و نحوه و سازوکار شکلگیری این رابطه و خروجی آن را در ارتباط با مجموعهای از شرایط پیرامونی تبیین کرده است.