سنتهای فکری و تاریخی و تمدنی تفکر اجتماعی مسلمین
مصطفی زالی
چکیده
دریافتی متأخر و نسبتاً رایج از طرح مفهوم مصلحت در تجربه حکمرانی جمهوری اسلامی، دریافت سکولار از آن است. مطابق این دریافت طرح مفهوم مصلحت به معنای فراروی از ظرفیتهای موجود در فقه شیعه و بهرسمیتشناختن عقل سکولارِ عرفی در تدبیر مُلک است. این مقاله بر خلاف این رویکرد و در پاسخ به آن استدلال میکند که طرح این مفهوم برآمده از مسئلهای ...
بیشتر
دریافتی متأخر و نسبتاً رایج از طرح مفهوم مصلحت در تجربه حکمرانی جمهوری اسلامی، دریافت سکولار از آن است. مطابق این دریافت طرح مفهوم مصلحت به معنای فراروی از ظرفیتهای موجود در فقه شیعه و بهرسمیتشناختن عقل سکولارِ عرفی در تدبیر مُلک است. این مقاله بر خلاف این رویکرد و در پاسخ به آن استدلال میکند که طرح این مفهوم برآمده از مسئلهای با قابلیت صورتبندی فقهی است: تفکیک میان حوزه دولت و حوزه تعاملات میانفردی، امتناع استنتاج مناسبات ناظر به دولت از عقود و ایقاعات مشروع در حوزه تعاملات میانفردی و در نهایت تقدم اولی بر دومی در موارد تزاحم. بر اساس تفسیر مختار این نوشتار، حدود اختیارات و شئون دولت همچون مداخله در تنظیم حدود مالکیت، حفظ محیطزیست و به عبارت عام حفظ و حراست مصالح اسلام، از حقوق و اختیارات ناظر به مناسبات میانفردی، قابل استنتاج نیست؛ بلکه دولت، در این معنا، شرط تحقق حقوق ناظر به مناسبات میانفردی است. پس این منازعه در قالب تزاحم میان حقوق خصوصی و عمومی و تقدم دومی بر اولی با نظر به مقاصد شریعت قابل صورتبندی است؛ تفکیک میان حق عمومی و خصوصی، تفکیکی ضروری برای طرح مفهوم حکومت است که بیتوجهی به آن، به امتناع استنتاج حکومت و شئون آن از ادله فقهی و در نهایت به تفسیری سکولار از حاکمیت سیاسی منجر میشود.
مصطفی زالی
چکیده
در اعصار طلایى تمدن اسلامى، در مواجهۀ مسلمانان با علوم یونانى، گونهاى معرفت اسلامى بهوجود آمد. یکى از موضوعاتى که امروزه، درزمینۀ علوم انسانى غربى و اسلامیسازى علم، اهمیت فوقالعادهاى دارد، بازخوانى این تجربه و چگونگى پیدایش معرفت اسلامى است. در پاسخ به این پرسش که «علم اسلامى چگونه ممکن است؟»، رجوع به این پیشینه به ...
بیشتر
در اعصار طلایى تمدن اسلامى، در مواجهۀ مسلمانان با علوم یونانى، گونهاى معرفت اسلامى بهوجود آمد. یکى از موضوعاتى که امروزه، درزمینۀ علوم انسانى غربى و اسلامیسازى علم، اهمیت فوقالعادهاى دارد، بازخوانى این تجربه و چگونگى پیدایش معرفت اسلامى است. در پاسخ به این پرسش که «علم اسلامى چگونه ممکن است؟»، رجوع به این پیشینه به رهیافتى نو میانجامد. یکى از تجربههاى ماندگار و موفق مسلمانان که تا به امروز نیز، بهعنوان سنتى دیرپا تداوم یافته، فلسفۀ اسلامى است. ازسوی دیگر، میتوان ابنسینا را چهرۀ برجسته و فلسفى تمدن اسلامى در قرون طلایى تمدن مسلمانان دانست. مرورى بر نظام فلسفى او میتواند تحول دریافت مسلمانان ازفلسفۀ یونانى و نوآورى ایشان را در این فلسفه نشان دهد. در نظام فلسفى ابنسینا، ازسویى با مفاهیم جدید و ازسوی دیگر، با تغییر در معناى مفاهیم سنتى مواجهایم که خود، نشانۀ ظهور پارادایمى جدید است. علت فاعلى، بهعنوان علت ایجادى، حدوث ذاتى بهعنوان مناط احتیاج به علت و نیز تفکیک میان وجود و ماهیت در ممکنات، ازجمله مفاهیم کلیدى در نظام حکمت اوست. این مفاهیم در قیاس با فلسفۀ ارسطو، مفاهیمى جدید بهشمار میرود. در این مقاله، برخى مفاهیم جدید در نظام حکمت سینوى را مرور میکنیم؛ سپس نشان خواهیم داد که ابنسینا با شناخت فلسفۀ یونانى کوشیده است نظام حکمى جدیدى بنیان نهد. این نظام جدید، ریشه در باورهاى دینى دارد و جعل مفاهیم و تصرف در مفاهیم سنتى، بدون وجود نگاهى دینى میسر نبوده است. درواقع، ابنسینا مادۀ تفلسف خویش را از عالم یونانى اخذ میکند؛ ولى با نبوغ خاص خویش، فلسفۀ یونانى را در بستر آموزههاى دینى بازتفسیر کرده و به آن، صورتى دینى میبخشد که از آن، به فلسفۀ اسلامى تعبیر میکنند.