ایدههای نوین برای بازسازی علوم اجتماعی بر اساس منابع فکر اسلامی
ابراهیم خانی
چکیده
هدف از این مقاله، تبیین معنای دقیق هستیشناسی حیاتهای اجتماعی و اثبات ضرورت و مزیت جایابی این موضوع در منظومۀ مباحث حکمت اسلامی برای شناخت بهتر قوس نزول و صعود آفرینش از منظر فلسفی است. به این منظور و با روشی فلسفی-تحلیلی، ابتدا امکان جایابی این مسئله براساس موضوع و روش فلسفۀ اسلامی تحلیل و بررسی میشود و نشان داده میشود که «هستیشناسی» ...
بیشتر
هدف از این مقاله، تبیین معنای دقیق هستیشناسی حیاتهای اجتماعی و اثبات ضرورت و مزیت جایابی این موضوع در منظومۀ مباحث حکمت اسلامی برای شناخت بهتر قوس نزول و صعود آفرینش از منظر فلسفی است. به این منظور و با روشی فلسفی-تحلیلی، ابتدا امکان جایابی این مسئله براساس موضوع و روش فلسفۀ اسلامی تحلیل و بررسی میشود و نشان داده میشود که «هستیشناسی» هر موضوعی از جمله حیاتهای اجتماعی در حیطۀ مسائل فلسفۀ اولی است. به این ترتیب فراتر از امکان، این وظیفۀ فیلسوف است که درمورد جامعه از منظر هستیشناختی اعلام موضع کند. همچنین اهمیت و لزوم فعلیت این مبحث از بعد تأثیر آن در تعیین الگوهای کلان روشی در علوم اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد. در گام پایانی، با تشریح جایگاه هستیشناسانۀ حیاتهای اجتماعی در قوس نزول و صعود آفرینش روشن میشود که شناخت این دو قوس آفرینش بدون هستیشناسی حیاتهای اجتماعی دچار نواقص عمدهای بهلحاظ فلسفی است. در مقابل با جایابی این مبحث در منظومۀ قواعد حکمی میتوان به خوانشهای نوینی از برخی از قواعد حکمی با رویکرد اصالت جمعی دست یافت. امکان تبیین حرکت جوهری حیاتهای اجتماعی و پرداختن به موضوع فلسفۀ تاریخ در متن مباحث فلسفی، از مزایای این نگرش در چینش و طرح قواعد حکمی است.
ابراهیم خانی
چکیده
موضوع این پژوهش «معنا و اثبات اصالت جامعه» و هدف از آن ارائه قرائتی دقیقتر از معنای اصالت جامعه با اتکاء بر برهانی نوین است. در این مقاله با اتخاذ روش دلالت پژوهی و با تکیه بر یکی از مفاهیم محوری در عرفان اسلامی یعنی مقام فناء عرفانی، برهانی جدید برای اثبات اصالت جامعه ارائه شده است. هدف نخست این مقاله توجه دادن به این حقیقت است ...
بیشتر
موضوع این پژوهش «معنا و اثبات اصالت جامعه» و هدف از آن ارائه قرائتی دقیقتر از معنای اصالت جامعه با اتکاء بر برهانی نوین است. در این مقاله با اتخاذ روش دلالت پژوهی و با تکیه بر یکی از مفاهیم محوری در عرفان اسلامی یعنی مقام فناء عرفانی، برهانی جدید برای اثبات اصالت جامعه ارائه شده است. هدف نخست این مقاله توجه دادن به این حقیقت است که مقام فناء عرفانی به غیر از مصادیق ناظر به سلوک عرفانی در متن افعال اجتماعی نیز مصادیق قابل توجهی دارد و طبق بیان علامهطباطبایی در متن هر اطاعتی نوعی فناء مطیع در مطاع مستتر است. پس از اثبات این مطلب، این حقیقت به عنوان مقدمه استدلالی با روش برهانی برای اثبات اصالت جامعه مورد استفاده قرار گرفته است و نشان داده شده که عمل اجتماعی و حب و بغضهای مستتر در آن، ظرفی برای تحقق و بروز مقام فناء عرفانی به صورت جمعی است و در نتیجه افراد جامعه در قالب کنشهای اجتماعی در حال طی نمودن مراحل فناء عرفانی و در نهایت متحد شدن در تعین کمال مطلوب با یکدیگر هستند و این حقیقت را به صورت انضمامی در متن بسیاری از رفتارهای اجتماعی نظیر انواع اجتماعات ورزشی، دینی، هنری و ... میتوان رصد نمود. حقیقتی که اشاراتی به آن را میتوان در آثار خواجه نصیر الدین طوسی مشاهده نمود و نشان داد او نیز چنین فهمی از نحوه اتحاد افراد جامعه داشته است و در پایان به مزیتهای این برهان در قبال سایر ادله اثبات اصالت جامعه پرداخته شده است.