نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار دانشکده علوم اجتماعی
2 استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
«قانونمدار» یا «قاعدهمدار» بودن عرصهٔ اجتماعى، یکى از مسائل بنیادى جامعهشناسى است که توجه بسیارى از متفکران کلاسیک، از جمله وبر و دورکیم و مارکس و نیز نظریهپردازان معاصر نظیر هابرماس و گیدنز و باسکار را به خود، مشغول کرده است. نوع مواضع اتخاذشده، در قبال این موضوع دوگانه، تبعات زیادى براى صورتبندى و تفکر اجتماعى و بالتبع، تغییرات اجتماعى بهدنبال داشته است؛ چه آنکه پذیرش هریک از این شقوق، «چیستى» (هستیشناسى) پدیدههاى اجتماعى را بهگونهاى خاص تصویر میکند. دیگر آنکه، از آن مسیر، بر معرفتشناسى و روششناسى جامعهشناختى و نیز بر موضوعاتى نظیر میزان عاملیت و کنشگرى انسان و امکانات تغییر اجتماعى تأثیر میگذارد. اگرچه این بحث، در ادبیات موجود علوم اجتماعى، با تأملات اصحاب هرمنوتیک و تاریخگرایان آلمانى و در
دوران اخیر، با آرى آراء ویتگنشتاین دوم، و بهصورت خاص بهویژه با نظریات پیتر وینچ گسترش یافته است، .اما در ایران، نیز، از خلال تأملات فلسفى علامه محمدحسین طباطبایى، نیز میتوان این بحث را پیگیرى نمود و با ادبیات موجود در این زمینه مقایسه نمود کرد. در مقالۀ حاضر، برخى آثار علامه طباطبایى درزمینۀ چیستى پدیدههاى اجتماعى را بررسى میکنیم. همچنین، نوع نگاه و نظام استدلالى علامه طباطبایى دربارهٔ موضوع قاعدهمدارى و قانونمدارى در عرصهٔ اجتماعى را در افق مباحث جدید جامعهشناسى، مشخص مىکنیم؛ سپس نشان میدهیم که این نظریات چه تبعاتى براى علوم اجتماعى بههمراه خواهد داشت. روش کاربردى، در این پژوهش، مطالعهٔ کتابخانهاى و تحلیل درونمتنى است. طباطبایى «اجتماعیات» را جزئى از «اعتباریات» دانسته و بر این اساس، عرصۀ اجتماعى را قاعدهمدار میداند و علوم اجتماعى را به «دلیلکاوى» رهنمون میسازد؛ اما تمام موضوعات و مسائل علوم اجتماعى و جامعهشناسى را به «قاعدهکاوى» تقلیل نمیدهد. او معتقد است اعتباریات، ازسویى، ریشه در «حقیقیات» دارد و لذا با علوم اجتماعى میتوان بسترهاى حقیقى در شکلگیرى اعتباریات اجتماعى را به روش «علتکاوانه» بررسى کرد. ازسوى دیگر، این اعتباریات طى مکانیزمى علی آثار حقیقی به دنبال دارد که باز هم به کمک علوم اجتماعى، بررسى علتکاوانۀ آن ممکن است. بر این مبنا، طباطبایى تصویرى توأمان قاعدهمدار و قانونمدار از علوم اجتماعى ارائه میدهد که در دوران معاصر، در آراء برخى متفکران نیز صورتبندى شده است.
عنوان مقاله [English]
علوم اجتماعی قاعده مدار است یا قانون مدار؟(بازخوانی آراء علامه محمدحسین طباطبایی)
نویسندگان [English]
- Hossein Kachooyan 1
- Abdolhossein Kalantari 2
1
2
چکیده [English]
«قانونمدار» یا «قاعدهمدار» بودن عرصهٔ اجتماعى، یکى از مسائل بنیادى جامعهشناسى است که توجه بسیارى از متفکران کلاسیک، از جمله وبر و دورکیم و مارکس و نیز نظریهپردازان معاصر نظیر هابرماس و گیدنز و باسکار را به خود، مشغول کرده است. نوع مواضع اتخاذشده، در قبال این موضوع دوگانه، تبعات زیادى براى صورتبندى و تفکر اجتماعى و بالتبع، تغییرات اجتماعى بهدنبال داشته است؛ چه آنکه پذیرش هریک از این شقوق، «چیستى» (هستیشناسى) پدیدههاى اجتماعى را بهگونهاى خاص تصویر میکند. دیگر آنکه، از آن مسیر، بر معرفتشناسى و روششناسى جامعهشناختى و نیز بر موضوعاتى نظیر میزان عاملیت و کنشگرى انسان و امکانات تغییر اجتماعى تأثیر میگذارد. اگرچه این بحث، در ادبیات موجود علوم اجتماعى، با تأملات اصحاب هرمنوتیک و تاریخگرایان آلمانى و در
دوران اخیر، با آرى آراء ویتگنشتاین دوم، و بهصورت خاص بهویژه با نظریات پیتر وینچ گسترش یافته است، .اما در ایران، نیز، از خلال تأملات فلسفى علامه محمدحسین طباطبایى، نیز میتوان این بحث را پیگیرى نمود و با ادبیات موجود در این زمینه مقایسه نمود کرد. در مقالۀ حاضر، برخى آثار علامه طباطبایى درزمینۀ چیستى پدیدههاى اجتماعى را بررسى میکنیم. همچنین، نوع نگاه و نظام استدلالى علامه طباطبایى دربارهٔ موضوع قاعدهمدارى و قانونمدارى در عرصهٔ اجتماعى را در افق مباحث جدید جامعهشناسى، مشخص
مىکنیم؛ سپس نشان میدهیم که این نظریات چه تبعاتى براى علوم اجتماعى بههمراه خواهد داشت. روش کاربردى، در این پژوهش، مطالعهٔ کتابخانهاى و تحلیل درونمتنى است. طباطبایى «اجتماعیات» را جزئى از «اعتباریات» دانسته و بر این اساس، عرصۀ اجتماعى را قاعدهمدار میداند و علوم اجتماعى را به «دلیلکاوى» رهنمون میسازد؛ اما تمام موضوعات و مسائل علوم اجتماعى و جامعهشناسى را به «قاعدهکاوى» تقلیل نمیدهد. او معتقد است اعتباریات، ازسویى، ریشه در «حقیقیات» دارد و لذا با علوم اجتماعى میتوان بسترهاى حقیقى در شکلگیرى اعتباریات اجتماعى را به روش «علتکاوانه» بررسى کرد. ازسوى دیگر، این اعتباریات طى مکانیزمى علی آثار حقیقی به دنبال دارد که باز هم به کمک علوم اجتماعى، بررسى علتکاوانۀ آن ممکن است. بر این مبنا، طباطبایى تصویرى توأمان قاعدهمدار و قانونمدار از علوم اجتماعى ارائه میدهد که در دوران معاصر، در آراء برخى متفکران نیز صورتبندى شده است.