علی بحرانی پور؛ شهرام جلیلیان؛ علی لجم اورک مرادی
چکیده
تلفیق تاریخ و نظریه از جمله روشهایی است که از جانب بسیاری از پژوهشگران، بویژه مورّخین و جامعهشناسان به کار گرفته شده است. ابنخلدون(808-732ق/ 1406-1332م) از جمله نخستین مورخ-جامعهشناسانی بوده که سعی کرده الگوهایی برای تبیین پدیدههای تاریخی-اجتماعی جوامع انسانی ارائه دهد. وی در بخشهای آغازین کتاب خود معروف به «مقدمه» ...
بیشتر
تلفیق تاریخ و نظریه از جمله روشهایی است که از جانب بسیاری از پژوهشگران، بویژه مورّخین و جامعهشناسان به کار گرفته شده است. ابنخلدون(808-732ق/ 1406-1332م) از جمله نخستین مورخ-جامعهشناسانی بوده که سعی کرده الگوهایی برای تبیین پدیدههای تاریخی-اجتماعی جوامع انسانی ارائه دهد. وی در بخشهای آغازین کتاب خود معروف به «مقدمه» به شناخت جوامع کوچرو و یکجانشین و همچنین مناسبات آنها با یکدیگر پرداخته و الگویی در شناخت و تکوین این جوامع نشان داده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و بررسی دگرگونی شیوهی زیست مغولان از کوچروی به یکجانشینی در ایرانِ سدههای هفتم و هشتم هجری براساس نظریه ابنخلدون است. ابتدا مفاهیم مرتبط با دگرگونی مورد نظر ابنخلدون چون اقلیم، شیوه معاش و عصبیت؛ شناسایی و شرح داده شده، سپس بر اساس این مفاهیم به روند یکجانشینی مغولان در ایران پرداخته میشود. روش مورد استفاده در این پژوهش «تحلیل تاریخی» است؛ و یافتههای حاصل اینکه، دیدگاه ابنخلدون نه تنها میتواند دگرگونی شیوهی زیست مغولان در ایران را تبیین کند؛ بلکه میتواند به عنوان الگویی شایان توجه برای تبیین و فهم دگرگونی شیوهی زیست دودمانهای کوچرو در ایران بویژه از سلجوقیان تا پیش از صفویه مورد استفاده قرار گیرد و چگونگی یکجانشین شدن کوچروان و دور شدن آنان از زندگی کوچروی را تبیین کند.