حمیدرضا صارمی؛ فاطمه شمس؛ سعیده محتشم امیری
چکیده
فلسفه شیخ اشراق، فلسفه فرهنگ ماست و به نظر میرسد در طول چهارده قرن از هر اندیشمند دیگری به فلسفه ایرانی- اسلامی نزدیکتر باشد، چرا که پیوستگی ذاتی عمیقی با بستر فکری و زمینههای تاریخی ایرانیان دارد. این پژوهش بر آنست که با ژرفکاوی در آراء شهابالدین سهروردی و ورود به کنه فلسفه وی، به تبیین تصویری هرمنوتیک از تعالیم اشراقی ...
بیشتر
فلسفه شیخ اشراق، فلسفه فرهنگ ماست و به نظر میرسد در طول چهارده قرن از هر اندیشمند دیگری به فلسفه ایرانی- اسلامی نزدیکتر باشد، چرا که پیوستگی ذاتی عمیقی با بستر فکری و زمینههای تاریخی ایرانیان دارد. این پژوهش بر آنست که با ژرفکاوی در آراء شهابالدین سهروردی و ورود به کنه فلسفه وی، به تبیین تصویری هرمنوتیک از تعالیم اشراقی از منظر برنامهریزی فضایی و نظام توسعه کالبدی بپردازد. در این راستا مقاله ابتدا به توصیف هستیشناسی و معرفتشناسی حکمت اشراقی و تفسیر ارتباط میان فضا و فلسفه نور میپردازد، سپس با بهرهگیری از دستگاه تاویلگرایی و روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی، با مرور منابع دست اول تا سوم، در جستجوی استخراج مولفههای شهر مطلوب از دید حکمت اشراقی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که صفات شهر اشراقی که بر شالوده جهانبینی توحیدی و تعالیم و ارزشهای والای اسلامی بنا نهاده شدهاند، در دو قلمروی کلی صفات ساحت کالبدی شامل شهر به مثابه کالبد نور، تجلیگاه عالم مثال، حس وحدت، مفاهیم پارادوکسی و نمادگرایی و همچنین صفات ساحت غیر کالبدی شامل شهر آگاهی، ادراک، کمال، شکر، تعلیم، معرفتالنفس و صعود معنوی قرار میگیرند. درک و کاربست این چارچوب مفهومی ارائه شده میتواند به عنوان نقطه اتکاء بنیادی، معتبر و مستحکمی که برگرفته از تاملات فلسفی شیخ اشراق است، در نظام نظریهای و حرفهای شهرسازی مورد استفاده قرار گیرد.