محمود تقی زاده داوری
چکیده
چکیدهمقاله حاضر به بررسی آراء علامه محمدحسین طباطبائی (1281ـ1360 هـ . ش) در زمینه نحوه هستی جامعه میپردازد. نگارنده بر این نظر است که آراء ایشان در این زمینه، متضّاد، متنافی و غیرقابل جمع است. در حالی که ایشان در آثار فلسفی محض خود همچون اصول فلسفه و روش رئالیسم بر اعتباری بودن اجتماع تصریح میکنند، در آثار تفسیری ـ فلسفی (theosophic) خود بر ...
بیشتر
چکیدهمقاله حاضر به بررسی آراء علامه محمدحسین طباطبائی (1281ـ1360 هـ . ش) در زمینه نحوه هستی جامعه میپردازد. نگارنده بر این نظر است که آراء ایشان در این زمینه، متضّاد، متنافی و غیرقابل جمع است. در حالی که ایشان در آثار فلسفی محض خود همچون اصول فلسفه و روش رئالیسم بر اعتباری بودن اجتماع تصریح میکنند، در آثار تفسیری ـ فلسفی (theosophic) خود بر عینی و واقعی و حقیقی بودن جامعه تأکید دارند. روشن است که این دو دیدگاه، کاملاً منافی و ناسازگار با یکدیگر است.مقاله حاضر به بررسی آراء علامه محمدحسین طباطبائی (1281ـ1360 هـ . ش) در زمینه نحوه هستی جامعه میپردازد. نگارنده بر این نظر است که آراء ایشان در این زمینه، متضّاد، متنافی و غیرقابل جمع است. در حالی که ایشان در آثار فلسفی محض خود همچون اصول فلسفه و روش رئالیسم بر اعتباری بودن اجتماع تصریح میکنند، در آثار تفسیری ـ فلسفی (theosophic) خود بر عینی و واقعی و حقیقی بودن جامعه تأکید دارند. روشن است که این دو دیدگاه، کاملاً منافی و ناسازگار با یکدیگر است.