فاطمه امین رعیا جزه؛ علی مرادخانی؛ سید جواد میری؛ سید حسین سجادی
چکیده
ابنخلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیانگذار یا دستکم پیشگام جامعهشناسی شناخته شده است؛ اما جامعهشناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریهپرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوماجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریهها و مفاهیم دانسته؛ بهطوری که تفکر ابنخلدون ...
بیشتر
ابنخلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیانگذار یا دستکم پیشگام جامعهشناسی شناخته شده است؛ اما جامعهشناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریهپرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوماجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریهها و مفاهیم دانسته؛ بهطوری که تفکر ابنخلدون را در حاشیۀ علوماجتماعی مدرن قرار داده است. طرح اسلامی کردن دانش به عنوان واکنشی به اروپامحوری در جهان اسلام مطرح شد. فرید العطاس این طرح را در بسط جامعهشناسی ابنخلدون به عنوان نمونهای برای جامعهشناسی دگرواره ناموفق دانسته است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه انتقادی فرید العطاس درباب علوماجتماعی اروپامحور و نقش آن بهمثابۀ مانع برای بسط جامعهشناسی ابنخلدون است. روش این پژوهش اسنادی است و با مراجعه به آثار فرید العطاس به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی این پرسشها بررسی شد: فرید العطاس چگونه اروپامحوری را بهمثابۀ مانعی برای بروز نظریۀ اجتماعی ابنخلدون مطرح میکند؟ چرا فرید العطاس طرح اسلامی کردن دانش را در بسط جامعهشناسی ابنخلدون ناموفق میداند؟ و اینکه فرید العطاس فراهم آوردن چه شرایطی را برای بسط جامعهشناسی ابنخلدون لازم میداند؟ بنابر یافتههای پژوهش فرید العطاس هم مخالف علوماجتماعی اروپامحور است و هم خصم آن یعنی طرح اسلامی کردن دانش را مکفی نداسته است؛ لذا جامعهشناسی ابنخلدون در جریان اصلی جامعهشناسی و نیز در علوماجتماعی اسلامی توفیقی نیافته است. بدین روی فرید العطاس پیشنهاداتی برای ورود ابنخلدون به جریان اصلی جامعهشناسی و بسط جامعهشناسی نو _ ابنخلدونی ارائه داده است.