ایدههای نوین برای بازسازی علوم اجتماعی بر اساس منابع فکر اسلامی
محسن لبخندق
چکیده
ذیل حکمت متعالیه و با تکیه بر «نظریۀ فرهنگی صدرایی» میتوان به روش قیاسی-برهانی، چگونگی ترابط فرهنگ و جهان طبیعت را تحت ربوبیت الهی تبیین کرد و الگویی برای تبیین تحولات فرهنگی از این مسیر ارائه داد. براساس «نظریۀ فرهنگی صدرایی»، فرهنگ یک جوهر معنایی است؛ بنابراین در تبیین ابعاد ترابط فرهنگ و طبیعت، این پرسش مطرح میشود ...
بیشتر
ذیل حکمت متعالیه و با تکیه بر «نظریۀ فرهنگی صدرایی» میتوان به روش قیاسی-برهانی، چگونگی ترابط فرهنگ و جهان طبیعت را تحت ربوبیت الهی تبیین کرد و الگویی برای تبیین تحولات فرهنگی از این مسیر ارائه داد. براساس «نظریۀ فرهنگی صدرایی»، فرهنگ یک جوهر معنایی است؛ بنابراین در تبیین ابعاد ترابط فرهنگ و طبیعت، این پرسش مطرح میشود که ترابط انسان، جامعه و طبیعت، چه نقشی در انسداد یا انفتاح معنایی جوامع و شکلگیری فرهنگهای مختلف دارد و این تحولات معنایی چه بازتابی در جهان طبیعت مییابد. این مسیر نظری روشن خواهد کرد که تأثیرپذیری فرهنگ از جهان طبیعت به دو سنخ «تکوینی و غیرارادی» و «آگاهانه و همراه با قصد و ارادۀ انسانها» قابلتقسیم و ذیل عنوان «سایۀ جهان طبیعت بر فرهنگ» قابلبررسی است. «بازتاب تکوینی و غیرارادی جهان طبیعت در فرهنگها» در سه سرفصل «بذل و کتمان معنا از سوی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ»، «قهر و مهر عملی جهان طبیعت در ترابط با فرهنگ» و «امتداد اقلیم در فرهنگ» قابلتبیین است و بازتولید آگاهانۀ جهان طبیعت در متن فرهنگ، ذیل دو سرفصل «تفسیر و نمادسازی (معنابخشی ملهم از جهان طبیعت)» و «بازآفرینی فرهنگی صور محسوس مقتبس از جهان طبیعت (صورتگری به معانی)» تبیین میشود. تغییراتی نیز که از مسیر فرهنگ در جهان طبیعت ایجاد میشود، ذیل عنوان «سایۀ فرهنگ بر جهان طبیعت» قابلبررسی و ذیل دو عنوان «انعکاس فرهنگ در باطن طبیعت» و «انعکاس فرهنگ در کالبد طبیعت» قابلواکاوی است.
سید سعید زاهد زاهدانی؛ محمدحسین جمال زاده
چکیده
نیازهای ضروری جوامع از طریق تشکلهای طبیعیِ اجتماعی، موسوم به نهاد تامین میشوند. از جمله برای ایجاد نظم و امنیت و مدیریت جامعه، نهاد سیاست تشکیل مییابد. هر فرهنگ و تمدنی دارای سبک مدیریت و انتظامبخشی مخصوص به خود است. ازاینرو هر تمدنی دارای یک نهاد سیاسی با شاکلۀ مخصوص به خود است. تمدن مدرن با کنار گذاشتن واقعیت غیب و تکیه بر ...
بیشتر
نیازهای ضروری جوامع از طریق تشکلهای طبیعیِ اجتماعی، موسوم به نهاد تامین میشوند. از جمله برای ایجاد نظم و امنیت و مدیریت جامعه، نهاد سیاست تشکیل مییابد. هر فرهنگ و تمدنی دارای سبک مدیریت و انتظامبخشی مخصوص به خود است. ازاینرو هر تمدنی دارای یک نهاد سیاسی با شاکلۀ مخصوص به خود است. تمدن مدرن با کنار گذاشتن واقعیت غیب و تکیه بر واقعیت مشهود (سکولاریزم) و اعتماد به انسان (هیومنیزم) شکل و رشد یافت. نهادهای اجتماعی آن، از جمله سیاست هم بر همین پایه استوار شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی و ظاهر شدن اسلام در یک منظر تمدنی چنین مینماید که شاکلههای نوینی به نهادهای اجتماعی مخصوصا سیاست داده شد.مقاله حاضر تلاش میکند با استفاده از روش بررسی متون و بحث و نظرخواهی از متخصصین، در یک مطالعۀ تطبیقی شاکلۀ سیاست در تمدن نوین اسلامی را تخمین زند. موضوع پژوهش مطالعه تطبیقی شاکله سیاست در دو تمدن مدرن و نوین اسلامی است و هدف پژوهش آن است که پایههای نظری سیاست را در تمدن مدرن و تمدن نوین اسلامی با یکدیگر مقایسه کرده و نتایج اجتماعی هر یک را مورد سنجش قرار دهد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شاکلۀ سیاست در این دو نوع تمدن با یکدیگر تفاوت مبنایی دارند؛ هر چند ممکن است هر دو به مردم سالاری متمسک باشند. تمدن مدرن بر اساس انسان گرایی و توجه به سودجویی و منفعتطلبی انسانها هر نوع عملی را مجاز میشمارد اما تمدن اسلامی تکیه خود را بر ربوبیت الهی میگذارد و با اهمیت دادن به رابط بین عالم غیب و مشهود تلاش میکند نظامی را در سیاست جایگزین کند که ولایت الهی در سطوح مختلف اجتماعی ساری و جاری شود.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمد سلطانیه
چکیده
جهانی شدن یک فرایند طبیعی است که در جهت تحول همهجانبه علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی پدید آمده است. جهانی شدن به عنوان یک فرصت، میتواند بهترین زمینه را برای معرفی و اشاعه فرهنگ اسلام ایجاد کند؛ البته مشروط به بهرهمندی از همه ظرفیتهای آن که مهمترین آنها، رشد آگاهی مردم و تبیین و نشر تعالیم اسلام توسط پیروان ...
بیشتر
جهانی شدن یک فرایند طبیعی است که در جهت تحول همهجانبه علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و صنعتی پدید آمده است. جهانی شدن به عنوان یک فرصت، میتواند بهترین زمینه را برای معرفی و اشاعه فرهنگ اسلام ایجاد کند؛ البته مشروط به بهرهمندی از همه ظرفیتهای آن که مهمترین آنها، رشد آگاهی مردم و تبیین و نشر تعالیم اسلام توسط پیروان اسلام اصیل و ناب محمّدی است. هدف مقاله پیش رو، شناخت و ارائه ظرفیتهایی است که دین اسلام در عرصه ارتباطات بین فرهنگی برای جهانی شدن داراست. چون شناخت این مولفهها نیاز به فهم عمیق جهانبینی اسلامی دارد و با توجه به سطح تاثیرگذاری ان مساله که حاکمیتهای جهان را مورد مخاطره قرار خواهد داد، نیاز است تا این مولفه ها را بر اساس اندیشه های یک حاکم فقیه اسلام شناس به دست بیاوریم. امام خمینی (ره) با توجه به برپایی یک حکومت اسلامی فعال در عرصه اجتماعی، بهترین شخصیت برای بازشناسی این مولفه هاست. در مجموع یافته های این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به این مساله پرداخته است، تاکید دارد که جهانی شدن اسلام به عنوان یک فرهنگ جامع، عقلانی و فطری بر اساس ادله عقلی، قرآنی و روایی، به صورت قطعی و قابل اثبات است. اسلام، یک نظام جامع و جهانشمول است که بر اساس اصول و ارزشهای اصیل عقلانی و معنوی میتواند زمینههای مقبولیت جهانی را ایجاد و پویایی خود را تضمین کند.
ایمان عرفان منش
چکیده
در سنت و میراث جامعهشناسی تفسیری «ماکس وبر»، به موضوعات معرفتی و روشی برجستهای حاصل از تلائم ذهن و واقعیت تجربی توجه شده است. با بازخوانی آرای وبر، اصلی منکشف میشود که میتوان آن را بهعنوان اصل «قوممداری روششناختی» صورتبندی کرد. این اصل واجد ظرفیتهای مهمی هم برای زایش و هم برای تحول علوم اجتماعی(فرهنگی) است. ...
بیشتر
در سنت و میراث جامعهشناسی تفسیری «ماکس وبر»، به موضوعات معرفتی و روشی برجستهای حاصل از تلائم ذهن و واقعیت تجربی توجه شده است. با بازخوانی آرای وبر، اصلی منکشف میشود که میتوان آن را بهعنوان اصل «قوممداری روششناختی» صورتبندی کرد. این اصل واجد ظرفیتهای مهمی هم برای زایش و هم برای تحول علوم اجتماعی(فرهنگی) است. این مقاله تلاش کرده است تا با استفاده از روش پژوهش اسنادی و رویکرد نظری «دنی کوش»، مؤلفههای اصل مذکور را در پنج محور استخراج و تحلیل کند که آن محورها عبارتاند از: «خوانشی دیگر از ربط ارزشی و علاقۀ فرهنگی»، «تجربی-واقعی بودن علوم فرهنگی»، «عزیمت از ارزش فرهنگی به ارزشهای فرهنگی»، «جهانشمولگریزی علوم اجتماعی» و «عقلانیشدنهای گوناگون در بستر فرهنگها». نتایج نیز شامل سه محور «مفروضات جهانشناختی»، «مخاطرۀ معرفتی» و «سلطۀ علمی برآمده از خطای روششناختی» هستند.
ایمان عرفان منش؛ حسین بستان
چکیده
بنابر مواضع جهانبینی دنیای مدرن، بسیاری از جامعهشناسان تلاش کردهاند تا فهم خود از جهان اجتماعی و کنش انسانی را فرمولبندی کنند. پییر بوردیو، بهعنوان یکی از با نفوذترین جامعهشناسان فرهنگی متأخر، مدعی است که میتوان پیچیدگی منطق عینی و ذهنی مندرج در سبک زندگی عاملان اجتماعی را بر اساس فرمول و مدل تحلیلی معینی منکشف ...
بیشتر
بنابر مواضع جهانبینی دنیای مدرن، بسیاری از جامعهشناسان تلاش کردهاند تا فهم خود از جهان اجتماعی و کنش انسانی را فرمولبندی کنند. پییر بوردیو، بهعنوان یکی از با نفوذترین جامعهشناسان فرهنگی متأخر، مدعی است که میتوان پیچیدگی منطق عینی و ذهنی مندرج در سبک زندگی عاملان اجتماعی را بر اساس فرمول و مدل تحلیلی معینی منکشف نمود. این مقاله تلاش میکند تا با استعانت از نظریۀ فطرت شهید مطهری و روش پژوهش اسنادی، مهمترین چالشهای آن ادعا را با فطرت و زیست مؤمنانه آشکار سازد. مدل بوردیو به دلیل اتخاذ موضع چشماندازگرایی بهنوعی نسبیانگاری در مقولههای فرهنگ، اخلاق و بسیاری از عوامل اجتماعی مانند جنسیت منتج شده است. جامعه و طبقه نیز مقدم بر فطرت انسانی و هویت اصیل او انگاشته شدهاند. همچنین، به دلیل قبول منطق منفعت، نمیتوان از مفاهیمی همچون سادهزیستی، قناعت، عزت نفس، خودِ واقعی، مرز میان امر حق و امر باطل و آزادی همراه با مسئولیتپذیری سراغی گرفت.