ارائه بحث انتقادی اصیل پیرامون ماهیت علوم انسانی جدید و تعیین نسبت آن با دین
محمد تقی پیربابایی؛ مرتضی میرغلامی؛ رسول حق بیان
چکیده
نظریۀ زندگی همگانی یان گل از نظریههای مطرح درباره برنامهریزی و طراحی فضاهای شهری است که تجارب اجرایی موفقی را در کشورهای غربی داشته است؛ از اینرو این نظریهپرداز در کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران مدنظر قرار گرفته و آثار برجستۀ وی، ترجمه و منتشر شده است. اگرچه اجرای نظریۀ زندگی همگانی گل میتواند آثار مثبتی برای کیفیت زندگی ...
بیشتر
نظریۀ زندگی همگانی یان گل از نظریههای مطرح درباره برنامهریزی و طراحی فضاهای شهری است که تجارب اجرایی موفقی را در کشورهای غربی داشته است؛ از اینرو این نظریهپرداز در کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران مدنظر قرار گرفته و آثار برجستۀ وی، ترجمه و منتشر شده است. اگرچه اجرای نظریۀ زندگی همگانی گل میتواند آثار مثبتی برای کیفیت زندگی شهری مانند افزایش سرزندگی، امنیت، سلامت و پایداری داشته باشد، بهدلیل تفاوتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی میان کشورهای غربی و کشور ایران، امکانسنجی و بومیسازی آن بسیار ضروری بهنظر میرسد. به همین علت این پژوهش با تأکید بر بعد فرهنگی و با بهرهگیری از اندیشههای اسلامی بهدنبال نقد این نظریه است. این عمل در پژوهش حاضر با محوریت اندیشههای علامه طباطبایی، از فیلسوفان اسلامی برجستۀ معاصر و صاحب نظریۀ ارزشمند ادراکات اعتباری صورت گرفته است. روش پژوهش براساس نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی تدوین شده است. با توجه به این نظریه مفاهیم جهان اجتماعی را مفاهیم اعتباری و تغییرپذیر تشکیل میدهند؛ از اینرو برای تحلیل اعتباریات باید هستیشناسی و انسانشناسی شکلدهنده به این مفاهیم شناسایی و تحلیل شوند تا علل پیدایش و کارایی آنها روشن شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد اعتباریات اصلی تشکیلدهندۀ نظریۀ زندگی همگانی گل، مغایرتهایی با اندیشۀ اسلامی دارد. با این حال میتوان با مدنظر قراردادن اعتباریات تغییریافته بر مبنای اندیشۀ اسلامی برای اصلاح نظریۀ موجود سبب رفع پیامدهای منفی فرهنگی آن شد و از این نظریه برای پاسخگویی توأمان به نیازهای مادی و معنوی شهروندان استفاده کرد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
علیرضا میرزایی؛ مهدی جلالوند
چکیده
مباحث اجتماعی و ناظر به جنبه های مختلف انسان با هویت جمعی در اندیشه و تتبعات و نوشتههای علامه طباطبایی جایگاه ویژهای دارد. ذهن ساختارمند این اندیشمند ممتاز اسلامی، موجب طرح و بحث از مبانی و ساختارهای ایجاد و حرکت اجتماع انسانی شده است؛ به گونهای که میتوان تفکر اجتماعی را یکی از نقاط ثقل اندیشه دینی ایشان به حساب آورد. پژوهش ...
بیشتر
مباحث اجتماعی و ناظر به جنبه های مختلف انسان با هویت جمعی در اندیشه و تتبعات و نوشتههای علامه طباطبایی جایگاه ویژهای دارد. ذهن ساختارمند این اندیشمند ممتاز اسلامی، موجب طرح و بحث از مبانی و ساختارهای ایجاد و حرکت اجتماع انسانی شده است؛ به گونهای که میتوان تفکر اجتماعی را یکی از نقاط ثقل اندیشه دینی ایشان به حساب آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، مبانی اندیشهای علامه طباطبایی در بحث از خاستگاه اجتماع انسانی و نوع ارتباط میان آنها را دنبال میکند. نتایج پژوهش نشان میدهد، سازوکار تشکیل جامعه بشری، منشا اجتماعی بودن، ایجاد محدودیت در آزادی فردی، تعاون و همکاری جمعی، تشریع قانون و تشکیل و تاسیس حکومت و شیوه حکمرانی، به عنوان مبانی و پیشفرضهای ساخت اجتماع انسانی در اندیشه علامه، رابطه منظومهوار داشته و به مثابه دانههای زنجیر به هم متصل، ریسمان محکمی در زمینه حدوث و بقای جامعه انسانی را شکل دادهاند. این نگاه ساختارمند به مباحث و مسائل اجتماعی، علامه را وارد اندیشه ورزی در حوزه زندگی اجتماعی نموده است. ایشان در اندیشههای اجتماعی، به ساخت جامعه از متن و درون و از پایین به بالا نظر دارد و هرم قدرت با وجود اهمیت، در اولویت دوم اندیشههای ایشان در مسائل اجتماعی و حکمرانی است.
مطالعه تطبیقی اندیشمندان شاخص اسلامی و غیراسلامی
سید مرتضی سجادی؛ مجتبی آخوندی؛ وحید انعامی
چکیده
معنای زندگی یکی از بزرگترین دغدغههای بشر امروز است که رنجها، روزمرگی، پوچی، مرگ و... ضرورت آن را میطلبد. سورن کرکگور با ترسیم سه ساحت در زندگی انسان، انتخاب یکی از آنها را اولین و مهمترین انتخاب هر فرد میداند و معتقد است جهش از ساحات حسانی و اخلاقی به ساحت ایمانی است که میتواند فرد را در دل رنجها و سختیها آرام کند و زندگی ...
بیشتر
معنای زندگی یکی از بزرگترین دغدغههای بشر امروز است که رنجها، روزمرگی، پوچی، مرگ و... ضرورت آن را میطلبد. سورن کرکگور با ترسیم سه ساحت در زندگی انسان، انتخاب یکی از آنها را اولین و مهمترین انتخاب هر فرد میداند و معتقد است جهش از ساحات حسانی و اخلاقی به ساحت ایمانی است که میتواند فرد را در دل رنجها و سختیها آرام کند و زندگی وی را معنا بخشد. علامه طباطبایی با استعانت از آیات قرآن، قائل به دو ساحت دنیوی و اخروی است و انتخاب دین در ساحت اخروی را معنابخش زندگی فرد میداند. نتیجه این پژوهش، شناخت ساحات زندگی انسان، به ساحت «حسانی دنیوی»، «اخلاقی دنیوی»، «دینی دنیوی» و «دینی اخروی» میباشد. دو ساحت «حسانی اخروی» و «اخلاقی اخروی» نیز ذیل ساحت «دینی اخروی» تعریف میشود. نتیجه دیگر این پژوهش، تفاوت میان ساحت «دینی دنیوی» و «دینی اخروی» است که در ساحت «دینی دنیوی» هرچند فرد پایبند به مناسک دینی است اما چون با اهداف دنیوی، به انجام مناسک میپردازد، این ساحت، وی را در بنبست دنیا دچار پوچی خواهد کرد. این پژوهش با جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای از اسناد نوشتاری و روش دادهپردازی توصیفی-تحلیلی به تطبیق معنای زندگی از منظر این دو اندیشمند پرداخته است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
مهدی شامحمدی بنی
چکیده
تضادهای اجتماعی همواره یکی از عمدهترین و مهمترین معضلات زندگی جمعی انسانها و مانعی بر سر راه تعالی آنها بوده است. لذا حل و فصل آنها همواره مورد توجه ویژۀ ادیان الهی قرار گرفته است. بنیانیترین لازمه حل تضادهای اجتماعی نیز، شناخت گونهها و عوامل اصلی آنها است. علامه طباطبایی (ره) به عنوان یک فیلسوف متأله و نظریهپرداز اجتماعی مبتحر، ...
بیشتر
تضادهای اجتماعی همواره یکی از عمدهترین و مهمترین معضلات زندگی جمعی انسانها و مانعی بر سر راه تعالی آنها بوده است. لذا حل و فصل آنها همواره مورد توجه ویژۀ ادیان الهی قرار گرفته است. بنیانیترین لازمه حل تضادهای اجتماعی نیز، شناخت گونهها و عوامل اصلی آنها است. علامه طباطبایی (ره) به عنوان یک فیلسوف متأله و نظریهپرداز اجتماعی مبتحر، به خوبی از عهده این مهم برآمده است. هدف پژوهش حاضر، پاسخ به دو پرسش است که از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) تضادهای اجتماعی چندگونه است؟ و عوامل و زمینههای اصلی رخداد آن چیست؟ در پاسخ به این دو سوال، با روش مطالعه کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی آیات مرتبط با موضوع مبتنی بر تفسیر المیزان مورد بررسی قرار گرفته است. از نگاه علامه طباطبایی (ره) تضادهای اجتماعی به دو نوع کلی طبیعی و دینی تقسیم میشود. ایشان وقوع تضادهای اجتماعی را امری حتمی و گریزناپذیر میدانند. چراکه مسئله مدنیت و رکن اصلی آن یعنی عدالت اجتماعی چیزی است که انسان آنها را بر اساس اضطرار پذیرفته است نه به مقتضای طبع اولی خود. این اضطرار معلول چند امر است: وجود ویژگی فطری استخدامگری در انسان، کیفیت خلقت او و نیازهای گستردهاش. حال اختلاف طبایع انسانها نیز باید بر این تشکیل اضطراری اجتماع افزوده گردد. این دو علت عمده موجب رخداد تضاد طبیعی در میان انسانها شده است. در نتیجه شرایع الهی برای رفع این نوع تضاد ظهور پیدا کردند. اما وجود حسادت و طغیان در میان عالمان و حاملان دین، نوع تضاد دینی را بر تضاد قبلی مضاعف نموده است.
حمید توبک؛ احمد سوری؛ صادق رضایی
چکیده
این مقاله در زمینه جایگاه تفکر انتقادی در اندیشههای فلسفی تربیتی علامه طباطبایی انجام گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی ابعاد و مؤلفههای تفکر انتقادی و اثرات آن در فرایند تعلیم و تربیت و ارائه دلالتهای ضمنی تربیتی جهت کاربرد در نظام آموزش و پرورش ایران است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده، جامعه پژوهش را کلیه اسناد منتشر ...
بیشتر
این مقاله در زمینه جایگاه تفکر انتقادی در اندیشههای فلسفی تربیتی علامه طباطبایی انجام گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی ابعاد و مؤلفههای تفکر انتقادی و اثرات آن در فرایند تعلیم و تربیت و ارائه دلالتهای ضمنی تربیتی جهت کاربرد در نظام آموزش و پرورش ایران است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده، جامعه پژوهش را کلیه اسناد منتشر شده مرتبط با اندیشههای فلسفی-تربیتی علامه طباطبایی در پایگاههای اطلاعاتی موجود؛ تشکیل میدهد. روش گردآوری دادهها، کتابخانهای بوده و در قالب فعالیتهای تحلیلی از تلخیص و عرضه دادهها و نتیجهگیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و همچنین به منظور استخراج دلالتهای ضمنی تربیتی از روش نشانهشناسی استفاده گردیده است. نتایج به دستآمده نشانگر آن است که مؤلفهها و ابعاد تفکر انتقادی از دیدگاه علامه طباطبایی شامل: توجه به تربیت اخلاقی، پرسشگری و بحث و تبادل نظر، علم آموزی، تهذیب و تزکیّه نفس، استدلال منطقی به منظور اثبات حقایق، آزادی و اختیار در نقد و بررسی نظرات، سعه صدر در مواجهه با مسائل و مشکلات، خردورزی و عقلانیت، رهاییبخشی از جهل و کشف واقعیتها و رسیدن به توحید و قرب الیالله میباشد. دلالتهای تربیتی در خصوص جایگاه تفکر انتقادی در فرایند تعلیم و تربیت از منظر علامه نیز دربرگیرنده عناصر مختلف تعلیم و تربیت شامل محتوای برنامه درسی، تدریس و ویژگیهای معلم بود که با وجود اینکه در بستری از اندیشههای اسلامی مطرح شدهاند؛ در بسیاری از وجوه با نظریات تفکر انتقادی معاصر در غرب، همخوانی دارند.
محمدتقی پیربابائی؛ حامد بیتی؛ عاطفه صداقتی
چکیده
نیاز مبرم امروزهی برنامهریزی مسکن کشور، تنها نظریه و تکنیکهای جدیدتر نیست بلکه بومیکردن رویکردهای فوق در راستای توسعهی مسکن مطلوب جامعهی ایرانی نیز ضرورت دارد. روش ارزشگذاری «هدانیک» مرتبط با شناسایی ارزش مسکن، سالها مورد استفادههای متعددی قرار گرفتهاست. نگاشت حاضر که با راهبرد تحقیق تطبیقی و روش استدلال منطقی ...
بیشتر
نیاز مبرم امروزهی برنامهریزی مسکن کشور، تنها نظریه و تکنیکهای جدیدتر نیست بلکه بومیکردن رویکردهای فوق در راستای توسعهی مسکن مطلوب جامعهی ایرانی نیز ضرورت دارد. روش ارزشگذاری «هدانیک» مرتبط با شناسایی ارزش مسکن، سالها مورد استفادههای متعددی قرار گرفتهاست. نگاشت حاضر که با راهبرد تحقیق تطبیقی و روش استدلال منطقی انجام شدهاست، بررسی مفهوم ارزش در مدل هدانیک مسکن که دارای منشأ غربی است، در مقایسه با دیدگاه ارزش-شناسی علامه طباطبایی است. طباطبایی در بین متفکران اسلامی، با طرح نظریه اعتبارات و با تقریر خاصی که از مقولات اعتباری و عقل عملی ارائه میدهد، امکان دستیابی به مفهوم ارزش در یک جامعه اسلامی را ایجاد نموده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نگاه فردی-مبنا در مدل هدانیک، موجب شده است که ارزش، درواقع برآیند ترجیحات فردیای در نظر گرفتهشود، که بیشترین تکرار را داشتهاست و ضریب اهمیت بیشتر یک ویژگی، سبب شدهاست که بصورت یک منفعت عمومی مد نظر قرار بگیرد؛ آنچه طبق دیدگاه علامه، نمیتواند لزوماً ضامن کمال و سعادت غایی انسان باشد. در عین حال، برخی ارزشهای شناسایی شده در مدل، ویژگیهای فیزیکی و محیطیای هستند که بصورت الگو در شهرهای ما رواج یافتهاند. با عنایت به دیدگاه ارزششناسی علامه، شناسایی مفهوم ارزش در برنامهریزی مسکن شهری جوامع اسلامی، همسو با اندیشههای برگرفته از فلسفه اسلامی و حوزه اخلاق از یک طرف و ارزشهای جمعی حاکم بر جامعه و موثر بر کالبد از طرف دیگر، میتواند عامل کلیدی در اصلاح، تکمیل و انطباق مدل ارزش هدانیک با اندیشهی اسلامی حاکم بر جامعه باشد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
یحیی بوذری نژاد؛ مینا جهانشاهی
چکیده
مفهوم مادری همواره یکی از شایان توجهترین مفاهیم در ارتباط با زنان است، با وجود آیاتی در شرح و توصیف کیفیت رابطهی زنانگی و مادری، به نظر میرسد تا چند دههی اخیر با در نظر گرفتن منحصر به فرد بودن این ویژگی بیولوژکی برای زنان، این رابطه، امری بدیهی و روشن انگاشته میشد. اما با به چالش کشیدن مفهوم مادری از جانب اندیشهها و اندیشمندان ...
بیشتر
مفهوم مادری همواره یکی از شایان توجهترین مفاهیم در ارتباط با زنان است، با وجود آیاتی در شرح و توصیف کیفیت رابطهی زنانگی و مادری، به نظر میرسد تا چند دههی اخیر با در نظر گرفتن منحصر به فرد بودن این ویژگی بیولوژکی برای زنان، این رابطه، امری بدیهی و روشن انگاشته میشد. اما با به چالش کشیدن مفهوم مادری از جانب اندیشهها و اندیشمندان فمنیستی، متفکران مسلمان با ارجاع به تفاسیر آیات قرآن که در ارتباط با موضوع تربیت و مراقبت از کودک قرار میگیرد بیش از پیش تلاش کردهاند تا ارزشها و اصول رویکرد اسلامی را نسبت به این مسئله به طور دقیق مشخص کنند. بسیاری از پاسخها به چالشهای فمنیستی منجر به ارائهی تفاسیر جدیدتر و حتی به گونهای همسوتر با تفکرات فمنیستی شده است. بنابراین پرداختن به ابعاد گوناگون مفهوم مادری و مشخص کردن جایگاه آن در وضعیت پیش رو امری ضروری است .در این مقاله نگارنده پس از تعریف، تجزیه و تحلیل مفهوم مادری، با استفاده از روش مقایسه ای به گردآوری مطالب به صورت کتابخانهای و بررسی مقایسهای نقش زنان در پایگاه مادری از دیدگاه علامه طباطبایی و امینه ودود پرداخته است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
سید حمید طالب زاده؛ سید محمد امین قانعی راد؛ محمد توکل؛ ابوالفضل مرشدی
چکیده
در مقاله حاضر، برونرفت علوم اجتماعی از وضعیت پروبلماتیک در تمدن اسلامی به مواجهه نظام معرفتی و متافیزیکی این تمدن با «ازجاکندگی معرفتی» دوران جدید منوط شده است. در تبیین این موضوع، آرای علامه طباطبایی به محک آرای ایمانوئل کانت برده شده است. کانت در مواجهه با پدیده یادشده، با انتقال خدا از حوزه شناخت به حوزه اخلاق و تبدیل انسان ...
بیشتر
در مقاله حاضر، برونرفت علوم اجتماعی از وضعیت پروبلماتیک در تمدن اسلامی به مواجهه نظام معرفتی و متافیزیکی این تمدن با «ازجاکندگی معرفتی» دوران جدید منوط شده است. در تبیین این موضوع، آرای علامه طباطبایی به محک آرای ایمانوئل کانت برده شده است. کانت در مواجهه با پدیده یادشده، با انتقال خدا از حوزه شناخت به حوزه اخلاق و تبدیل انسان به موجودِ «خودآیین» و قرار دادن «دین در محدوده صرفاً خرد»، تحول بزرگی را در متافیزیک مغربزمین ایجاد کرد که حاصل آن، ارائه دریافتی جدید از جامعه انسانی (جامعه به عنوان هستی خودبنیاد و مستقل) بود و همه اینها به فراهمشدن «شرایط امکانِ» علوم اجتماعی جدید، یعنی امکان «درک منطق پدیدههای اجتماعی در استقلال خود» منجر شد. اما علامه در مواجهه با پدیده «ازجاکندگی معرفتی» هر چند با آغاز کردن فلسفه خود با «انسان» و بهویژه با طرح مفهوم «اعتباریات»، قلمرو آفرینشگری عقل انسان را گسترش داد، با «ناقص» دانستن عقل و فطرت انسان، تبدیل شدن انسان به موجودی «خودآیین» را ناممکن و بنابراین، قلمرو دین را محیط بر قلمرو عقل دانست. حاصل این نگاه، ارائه دریافتی از جامعه به عنوان هستی غیرخودبنیاد و غیرمستقل بود. با این حال، وی با ارائه دریافتی عقلایی از کلام و الهیات اسلامی، خطوط کلی اما مقدماتی را برای تحولِ پارادایمی در دریافت از «انسان» و رابطه او با خدا و شکلگیری سنت مستقل علوم اجتماعی در جهان اسلام فراهم کرد.
سید حمیدرضا حسنی؛ هادی موسوی
چکیده
مسأله ساخت و عامل به مثابه یکی از مسائل بسیار تأثیرگذار در علوم اجتماعی، نقش تعیین کننده ای به ویژه در مباحث روش شناختی، قدرت، نظم و مسئولیت اجتماعی دارد. در فضای فکری متفکران اسلامی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از جمله دیدگاه هایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در مباحث ساخت و عامل داشته باشد. آن بخش از نظریه اعتباریات علامه ...
بیشتر
مسأله ساخت و عامل به مثابه یکی از مسائل بسیار تأثیرگذار در علوم اجتماعی، نقش تعیین کننده ای به ویژه در مباحث روش شناختی، قدرت، نظم و مسئولیت اجتماعی دارد. در فضای فکری متفکران اسلامی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از جمله دیدگاه هایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در مباحث ساخت و عامل داشته باشد. آن بخش از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی که در مقاله ششم کتاب اصول فلسفه رئالیسم و رساله اعتباریات تقریر شده، با تقریر خاصی که از مقولات عقل عملی ارائه داده است، می تواند دستاوردهایی مانند تعریف عاملیت در اجتماع، تعریف ساختار و مشخصات ساختار در اجتماع را پدید آورد. ظاهراً ورود این نظریه به مباحث اجتماعی در کنار دیدگاه هایی مانند نظریه ساخت یابی گیدنز می تواند ظرفی تهای مناسبی برای آن ایجاد کند. گیدنز در نظریه خود، دوگانگی ساخت و عامل را کنار نهاده و بر مفهوم دوسویگی ساخت تأکید کرده است که در آن عامل ها در ایجاد ساختار و ساخت بر نحوه عمل عامل نقش دارد. در مقاله حاضر، با تحلیل نظریه طباطبایی در اعتباریات به عنوان وجوه ساختاری مشترک در افعال انسانی، نشان داده شده است که بحث ساخت و عامل در آثار طباطبایی و گیدنز، در توصیف ساخت به عنوان کیفیات مشترک عاملان اجتماعی، اراده و چیستی نقش عاملیت، از وجوه مشابهی برخوردار است که توجه به آن ها می تواند ظرفیت های مناسبی برای ایفای نقش نظریه اعتباریات در علوم اجتماعی ایجاد کند.