بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدحسین بادامچی؛ حمید پارسانیا
چکیده
مهمترین مشکل در مطالعۀ فلسفۀ سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشۀ اوست که از ترکیب فلسفۀ سیاسی یونانی، اندیشۀ ایرانشهری و آموزههای اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سهگانۀ مشهور مستشرقین یعنی فلسفۀ سیاسی یونانی، شریعتنامههای فقهی و اندرزنامههای ایرانشهری نمیگنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایتهای ارائه شده دربارۀ ...
بیشتر
مهمترین مشکل در مطالعۀ فلسفۀ سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشۀ اوست که از ترکیب فلسفۀ سیاسی یونانی، اندیشۀ ایرانشهری و آموزههای اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سهگانۀ مشهور مستشرقین یعنی فلسفۀ سیاسی یونانی، شریعتنامههای فقهی و اندرزنامههای ایرانشهری نمیگنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایتهای ارائه شده دربارۀ فارابی به سه مقام توصیف (پرسشهای منبعیابی)، تفسیر (پرسشهای هویتیابی) و استنتاج (پرسشهای تمدنی) تقسیم شده است و با فرض اهمیت اساسی مقام دوم ادعا میگردد که مهمترین مسئله در تفسیر و هویتیابی اندیشۀ فارابی مسئلۀ «نحوۀ جمع عقل و وحی یا اسلام و فلسفۀ یونانی» نزد اوست. بر همین اساس ضمن نقد برخی گونهشناسیهای ارائه شده در تفسیر اندیشۀ فارابی، گونهشناسی چهارگانهای (فیلسوف نامسلمان/ متکلم نافیلسوف/ ملیگرای نامسلمان/ مؤسس فلسفۀ اسلامی) ارائه میگردد که سه نوع اول بر پایۀ امتناع فلسفی جمع عقل و دین و گونۀ آخر بر پایۀ امکان فلسفی جمع عقل و دین استوار است. در نهایت با ارزیابی نوشتههای سید جواد طباطبایی بر پایۀ این دستگاه مفهومی مشخص میشود ما در آثار وی نه با یک فارابی که با سه فارابی مواجهیم و وی به فراخور زمینه و فضای بحث، یکی از سه تفسیر اول و سه استنتاج تمدنی متعارض (ظهور مقطعی عصر اومانیسم اسلامی/ زوال تدریجی اندیشۀ سیاسی در ایران/ مقاومت و حفظ ایرانزمین در برابر تازیگری ایدئولوژیک) را دربارۀ فارابی ارائه کرده است که در نهایت به کاهش اعتبار علمی و واسازی وحدت روایی وی انجامیده است.