محسن رفعت؛ حمیدرضا سروریان
چکیده
شناخت رفتار اخلاقمدارانه زمامدار پیش از به دست گرفتن حکومت و تطبیق آن با پس از رهبریاش میتواند سیاستهای اخلاقی و میزان صداقت وی در عملکردهای بعدیاش را تبیین وبرجستهتر بنمایاند. امامعلی(ع)در قامت یک زمامدار میکوشد با تأکید بر تقدّم اخلاق بر هر مقولهای نشان دهد آموزههای اخلاقمدارانه مورد تأکید درخلافت، با آموزههای ...
بیشتر
شناخت رفتار اخلاقمدارانه زمامدار پیش از به دست گرفتن حکومت و تطبیق آن با پس از رهبریاش میتواند سیاستهای اخلاقی و میزان صداقت وی در عملکردهای بعدیاش را تبیین وبرجستهتر بنمایاند. امامعلی(ع)در قامت یک زمامدار میکوشد با تأکید بر تقدّم اخلاق بر هر مقولهای نشان دهد آموزههای اخلاقمدارانه مورد تأکید درخلافت، با آموزههای اخلاقمدارانه در دوران پیشاز حکومت تفاوتی نداشته است. برخورد و جنگ با شورشیان دردوره غارات، گرچه پیامدهای ناگواری ایجاد کرد، اما رهبری اخلاقمدار میکوشد ابتدا با اصول اخلاقی مناسب، از بروز جنگ پیش گیرد و پس از جنگ نیز با رفتار اخلاقمدار با دشمنان خویش، نشان دهد که انسانیت برمحور اخلاق بر مدّعی دیندار بیاخلاق ترجیح و برتری دارد. مقاله پیشرو به تبیین این تئوری نوین در حوزه تئوریهای رهبری پرداخته است. هدف از این پژوهش نشان دادن نمونهای آشکار از این اخلاقمداری در دوره «غارات» است که چگونه امام اصول اخلاقی را در قامت زمامداریاش و در گستره حکومت کوتاه و پرفراز ونشیبش حفظ کرد و کلیت قاعده تلازم میان قدرت و انحصارطلبی را به چالش کشید. یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی صورت پذیرفته، چنین تبیین میکند که درسیره امامعلی(ع) اخلاقمداری در همه کُنشها و پدیدههای اجتماعی و سیاسی اصالت دارد و او برای رسیدن به اهداف مقدس خود کوچکترین مسائل اخلاقی را فدا نمیکند و این امر نه تنها در زمان نداشتن قدرت، بلکه در زمان داشتن قدرت نیزنمایان است.
محمد علی توانا؛ سید یزدان هاشمی اصل؛ جواد جریده
چکیده
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه ...
بیشتر
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه می باشد؟3) از منظر وی چه عواملی بر نتیجه جنگ تاثیر گذارند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد ابن خلدون جنگ را پدیده ای طبیعی در مناسبات انسانی می داند. وی بر اساس بدوی یا مدنی بودن، جنگ ها را به مشروع و نامشروع تقسیم می نماید؛ از منظر ابن خلدون جنگ هایی که بر ارزش های بدوی مبتنی هستند نامشروع اند و جنگ هایی که به یک نظم مدنی منجر می شوند، مشروع قلمداد می شوند. وی مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر جنگ های نامشروع را زیاده خواهی طبیعی بشر، مبارزه برای قدرت صرف می داند و مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغازگر جنگ های مشروع را حفظ نظم و عصبیت اجتماعی و گسترش باورهای دینی می داند. در عین حال او درباره عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی جنگ های مشروع و جنگ های نامشروع به عوامل واقع گرایانه (همچون توان نظامی) و عوامل فراواقعی (همچون بخت و اقبال و امور نهانی) توجه می نماید. مقاله حاضر از روش خوانش متن محور بهره می برد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
الهه فرجی؛ یارمحمد قاسمی
چکیده
چکیده: سرمایۀ اجتماعی از مفاهیم نو، مهم و قابل توجه در عرصه علوم اجتماعی است و در چند دهۀ اخیر تا آنجا اهمیت یافته که به آن ثروت نامرئی هم اطلاق میشود، در این مقاله در صدد بررسی مقایسهای این مفهوم با مفهوم عصبیت است که توسط ابنخلدون مطرح شدهاست. ابنخلدون برای تحلیل بنای نظام سیاسی، بینظمی سیاسی و اجتماعی عصر خود از این کلید واژۀ ...
بیشتر
چکیده: سرمایۀ اجتماعی از مفاهیم نو، مهم و قابل توجه در عرصه علوم اجتماعی است و در چند دهۀ اخیر تا آنجا اهمیت یافته که به آن ثروت نامرئی هم اطلاق میشود، در این مقاله در صدد بررسی مقایسهای این مفهوم با مفهوم عصبیت است که توسط ابنخلدون مطرح شدهاست. ابنخلدون برای تحلیل بنای نظام سیاسی، بینظمی سیاسی و اجتماعی عصر خود از این کلید واژۀ استفاده کرده و آن را یک عامل وحدتبخش و متحدکننده میداند. در واقع هدف اصلی این است که در نهایت به پاسخ این سؤال برسیم که آیا میتوان عصبیت ابنخلدون را با توجه به نظریات سرمایه اجتماعی روزآمد کرد؟ چارچوب نظری مقالۀ حاضر مبتنی بر نظریۀ گیدنز و مکمل آن آراء پاتنام است. مجموعه بحثهای ارایه شده بدین نتیجه رهنمون گردیده که علاوه بر این که دو مفهوم دارای اشتراکاتی هستند، از برخی جهات با هم تفاوتهایی دارند که آنها را از هم جدا میکند. از این تفاوتها میتوان چنین استنباط کرد که کاملا نمیتوان عصبیت را روزآمد کرد. در واقع آن بخشی از عصبیت که پیوندی تنگانگ با اجتماع قبیلهای دارد را نمیتوان روزآمد کرد. ولی مصداقهایی از عصبیت که از مختصات اجتماع قبیلهای نیست را میتوان روزآمد کرد مانند دین که در اغلب جوامع بشری، به ویژه جامعۀ ما همچنان عامل عمدۀ همبستگی است، همپیمانی نیز که امروزه در قالب منظقهای و جهانی شکل میگیرد، از جمله مواردی هستند که به امکان روزآمد ساختن نظریه عصبیت ابنخلدون با جامعه جدید کمک میکنند.