منصور طبیعی؛ مینا زردشت
چکیده
بهزعم مردم شناسان کلاسیک و جامعه شناسان تاریخی، شکلگیری نظامات سیاسی به پدیدهی اجتماعی اولیهای مرتبط است که در همه جوامع بهصورت نطفهای وجود داشته است. بر این اساس برداشت جامعهشناسی از مفهوم فرهنگ، جهتی خاص به تحلیل نظامهای سیاسی میبخشد و در درجه اول این امر مستلزم روشن ساختن نشانههای فرهنگی، یعنی همان نظامهای معنایی ...
بیشتر
بهزعم مردم شناسان کلاسیک و جامعه شناسان تاریخی، شکلگیری نظامات سیاسی به پدیدهی اجتماعی اولیهای مرتبط است که در همه جوامع بهصورت نطفهای وجود داشته است. بر این اساس برداشت جامعهشناسی از مفهوم فرهنگ، جهتی خاص به تحلیل نظامهای سیاسی میبخشد و در درجه اول این امر مستلزم روشن ساختن نشانههای فرهنگی، یعنی همان نظامهای معنایی است که در درون جامعه ادغامشدهاند. مقالهی پیش رو نیز تلاشی است جهت آشنایی با اندیشههای برتراند بدیع و ابوحامد محمد غزالی و مقایسهی دیدگاه این دو اندیشمند در خصوص بنیانها و ویژگیهای فرهنگی- اجتماعی نظام سیاسی اسلام. این مقاله برای بررسی رویکرد برتراند بدیع و غزالی از روش مقایسهای بهره گرفته است. بر اساس دادههای بدست آمده که عمدتاً از منابع دستاول و برخی تحلیلهای سایر اندیشمندان بر نظریات مطرحشده برآمده است، تحلیل فرهنگی بدیع از نظامهای سیاسی، با نظریه امام محمد غزالی در خصوص نظام سیاسی اسلام تا حد زیادی تطابق داشته و در مواردی نیز تفاوتهایی وجود دارد.