فاطمه هلالی؛ حمید پارسانیا
چکیده
مبحث امکان علمی اجتماعی که مبتنی بر رویکرد وحیانی باشد تنها محدود به طرفداران علم اجتماعی اسلامی نبوده و در خارج از فرهنگ اسلامی و در آن سوی اروپای مسیحی نیز اندیشمندانی را به خود مشغول کرده است. از جمله این اندیشمندان اریک وگلین –فیلسوف و مورخ آلمانی- است که رهیافتی وحیانی به تاریخنویسی و احیای علوم اجتماعی دارد. او نگاهی نقادانه ...
بیشتر
مبحث امکان علمی اجتماعی که مبتنی بر رویکرد وحیانی باشد تنها محدود به طرفداران علم اجتماعی اسلامی نبوده و در خارج از فرهنگ اسلامی و در آن سوی اروپای مسیحی نیز اندیشمندانی را به خود مشغول کرده است. از جمله این اندیشمندان اریک وگلین –فیلسوف و مورخ آلمانی- است که رهیافتی وحیانی به تاریخنویسی و احیای علوم اجتماعی دارد. او نگاهی نقادانه به تجدد و حقیقت تجددی داشته و آن را به مثابه بیماری عصر حاضر در نظر میگیرد. لذا، بهرهگیری از رویکرد وحیانی و تجربه مذهبی به ساحت معرفت را درمان بیماری تجدد و روشی برای احیای علوم اجتماعی سنتی میداند. بر این اساس، هدف نوشتار حاضر بررسی احیای علوم اجتماعی در رویکرد وحیانی و یا به تعبیر بهتر تجربه مذهبی اریک وگلین است. مقاله حاضر به توسط روش توصیفی- تحلیلی و با در پیشگرفتن روش اسنادی در پی پاسخ به این پرسش است که احیای علوم اجتماعی از منظر وگلین چگونه انجام میشود؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که وگلین برخلاف ادعای خود، که موطن دانش را دین و فلسفه کلاسیک میداند، تنها به فلسفه کلاسیک و حقیقت افلاطونی در بازسازی علوم اجتماعی توجه کرده و تجربه مذهبی و وحی مسیحی تنها در طرحریزی بنیان نظریهاش مورد استفاده قرار گرفته است. از طرف دیگر، این موضوع جای تأمل دارد که نظریات و آرای وی از جهت توجه به وحی به دیدگاه اسلام نزدیک است و از جهت نحوه قرائتش از وحی و مذهب مغایر نظر اسلام است.
نوراله نورانی؛ حمید پارسانیا
چکیده
پس از رنسانس و رشد علم تجربی در اروپا، میان علوم تجربی(روش تجربی) و مدعیات کلیسا(روش نقلی)، اختلافات بنیادینی شکل گرفت که در نتیجه آن جامعه اروپایی رای به تعارض میان علم و دین داد. با گسترش علوم تجربی و دستاوردهای آن به جوامع اسلامی این چالش به شکل عمیقتری شکل گرفت و متفکرین و صاحبنظران این حوزه را درگیر نمود. در ایران نیز استاد شهید ...
بیشتر
پس از رنسانس و رشد علم تجربی در اروپا، میان علوم تجربی(روش تجربی) و مدعیات کلیسا(روش نقلی)، اختلافات بنیادینی شکل گرفت که در نتیجه آن جامعه اروپایی رای به تعارض میان علم و دین داد. با گسترش علوم تجربی و دستاوردهای آن به جوامع اسلامی این چالش به شکل عمیقتری شکل گرفت و متفکرین و صاحبنظران این حوزه را درگیر نمود. در ایران نیز استاد شهید مطهری و دکتر عبدالکریم سروش به عنوان دو صاحبنظر مهم حوزه معرفتشناسی، مواضع متضادی را در رابطه با مختصات مفهومی علم دینی اتخاذ نمودند که جریانهای فکری پس از خود را متاثر ساخت. در این پژوهش، با اتکای بر سه پرسش اصلی، مواضع این دو متفکر پیرامون ماهیت(تعریف) علم، روش علم و امکان و امتناع تاسیس علم دینی به صورت تطبیقی مورد واکاوی قرار گرفته است. در نتیجه تحلیل صورت گرفته، مشخص شد، از آنجایی که از نظر سروش، علم تجربی دارای حوزه همعرض و مستقلی نسبت به سایر اقسام معرفت است و روش آن نیز روش تجربی با اتکای بر منطق ابطالگرایی است، امکان تاسیس علم دینی وجود ندارد. در نقطه مقابل، از نظر شهید مطهری، علم تجربی به مثابه یکی از اقسام معرفت دارای ارتباط طولی با سایر اقسام معرفت است. از نظر ایشان، روش علم، روش تجربی مبتنی بر منطق قیاس بوده و در صورتی که این روش را بکارگیرد و برطرفکننده نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اسلامی باشد و در نهایت از سوی اسلام هدفگذاری شود، علم دینی محسوب شده و حجیت دینی نیز دارد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدرضا قائمی نیک؛ حمید پارسانیا
چکیده
ابونصر فارابی، بهعنوان موسس فلسفۀ اسلامی، در مواجهۀ با علوم یونانی، از جمله فلسفۀ سیاسی، سعی کرده است با تکیه بر آموزههای اسلامی، علوم یونانی را بازخوانی و متحول کند. محصول این بازخوانی و تحول، طرحِ علومی متناسب با فرهنگ اسلامی از جمله علم مدنی است. این مقاله تلاش میکند این فرایند بازخوانی و تحول را با استفاده از روششناسی بنیادین ...
بیشتر
ابونصر فارابی، بهعنوان موسس فلسفۀ اسلامی، در مواجهۀ با علوم یونانی، از جمله فلسفۀ سیاسی، سعی کرده است با تکیه بر آموزههای اسلامی، علوم یونانی را بازخوانی و متحول کند. محصول این بازخوانی و تحول، طرحِ علومی متناسب با فرهنگ اسلامی از جمله علم مدنی است. این مقاله تلاش میکند این فرایند بازخوانی و تحول را با استفاده از روششناسی بنیادین توضیح دهد. روششناسی بنیادین، در سه بخش، چگونگی «شکلگیری نظریات علمی» را تبیین کرده و توضیح میدهد. بخش اول، ابعاد منطقی و معرفتی نظریه، بخش دوم، ابعاد وجودی-اجتماعی نظریه و بخش سوم، تأثیر تعاملات بنیادین فرهنگی بر شکلگیری نظریه است. در بخش سوم، در الگوی مواجهۀ فعال با فرهنگهای دیگر، به بازخوانیِ عناصر فرهنگ «دیگر» بر اساس «عناصر بنیادین» فرهنگ «خود» اشاره میشود، برخی از عناصر فرهنگ غیر پذیرفته و برخی دیگر بازگردانده میشوند و در نهایت منجر به سازگاری عناصر فرهنگیِ بیگانه با فرهنگِ خودی میشود. در علم مدنی فارابی عناصر بنیادین فرهنگ اسلامی، توسط رسول و از طریق اتصال با عقل فعال (وحی) شکل میگیرد و بر اساس آن، علوم سیاسی یونانی بازخوانی میشوند.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
حمید پارسانیا؛ مسلم طاهری کل کشوندی
چکیده
این پژوهش درصدد است که به ارزیابی نقش ادراکات انسان در شکلگیری انواع جوامع انسانی و تکامل آنها در علم مدنی فارابی بپردازد؛ به عبارت دیگر هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی رویکرد فارابی نسبت به منشأ تفاوتهای موجود در مُدُن انسانی از چارچوب مراتب ادراکی حاکم بر یک جامعه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، استفاده از روش اکتشافی و رویکرد ...
بیشتر
این پژوهش درصدد است که به ارزیابی نقش ادراکات انسان در شکلگیری انواع جوامع انسانی و تکامل آنها در علم مدنی فارابی بپردازد؛ به عبارت دیگر هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی رویکرد فارابی نسبت به منشأ تفاوتهای موجود در مُدُن انسانی از چارچوب مراتب ادراکی حاکم بر یک جامعه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، استفاده از روش اکتشافی و رویکرد توصیفی-تحلیلی است و سعی میشود آراء این اندیشمند مسلمان درباره مسئله اصلی پژوهش، تبیین و بررسی شود. ساماندهی تحقیق اینگونه خواهد بود که پس از طرح مسئله و ذکر مقدمهای در باب اهمیت و ضرورت اقدام به چنین پژوهشی، مبانی انسانشناسیِ معرفت از منظر فارابی ارائه میشود، سپس به مبحث انواع مُدُن انسانی از نظر وی پرداخته خواهد شد و مبادی معرفتی و غیرمعرفتی مؤثر بر شکلگیری این جوامع مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و در پایان به منشأ تفاوتهای موجود در جوامع انسانی نسبت به دوری یا نزدیکی به مدینه فاضله که نشان دهنده تفاوت موجود بین مُدُن فاضله و غیر فاضله است، خواهد پرداخت.
حمید پارسانیا؛ عبدالحسین کلانتری؛ محمدرضا روحانی
چکیده
نظریۀ فطرت در اندیشۀ متفکرین مسلمان همواره مورد توجه بوده است؛ در این میان حکمتمتعالیه با توجه به طرح قرآن ـ برهان ـ عرفان، وجوه متفاونی بدان بخشیده است که منجربه استحکام در مفصلبندیِ نظریۀ مذکور شدهاست. در بین حُکمای صدرایی، علامه طباطبائی(ره) و استاد مطهری(ره) نظریۀ فطرت را نه تنها در ثمرات فعلی و فکری، بلکه مبتنی بر ظرفیتهای ...
بیشتر
نظریۀ فطرت در اندیشۀ متفکرین مسلمان همواره مورد توجه بوده است؛ در این میان حکمتمتعالیه با توجه به طرح قرآن ـ برهان ـ عرفان، وجوه متفاونی بدان بخشیده است که منجربه استحکام در مفصلبندیِ نظریۀ مذکور شدهاست. در بین حُکمای صدرایی، علامه طباطبائی(ره) و استاد مطهری(ره) نظریۀ فطرت را نه تنها در ثمرات فعلی و فکری، بلکه مبتنی بر ظرفیتهای عرفانی حکمتمتعالیه مورد تحلیل قرار دادند. بدینمعنا فطرت بهلحاظ وجودی یکی از وجوه حقیقت محمدیه(ص) میباشد که خداوند آن را در نفوس جهت تکوین صبغۀ الهی قرار داده است؛ طبق تقریر علامه و مطهری، بهواسطۀ فطرت، شوق و عشق به کمال مطلق و مطلق کمال در ذات موجودات نهاده شده است. انسان بهواسطۀ قوۀ ناطقه، بالاترین مرتبه از فطرت را داراست تا حدی که میتواند با فطرت خویش به درجۀ اتحاد با حقیقت محمدیه(ص) نائل شود. از سویدیگر فطرت، نقش وجودی در فعل و فکرِ انسان و جامعه نیز دارد؛ چه اینکه هر کنش انسانی و اجتماعی مقرون به شوق به کمالات میباشد که در حاشیۀ فطرت پا به عرصۀ جهان اجتماعی نهاده و زیست جهان را شکل میدهد. پرسش مقاله این است که علامه و استاد مطهری با توجه به ظرفیتهای نظریِ حکمت متعالیه چگونه نسبت مبادی وجودشناختی فطرت را با ثمرات اجتماعی آن پیوند زدهاند؟ در این نوشتار از روششناسی بنیادین استفاده شده است؛ بنابراین مبنای نظری نوشتار متکی بر نظریۀ فطرت در حکمت متعالیه و چارچوب روشی آن، مبتنی بر روششناسی اجتهاد متوسط است که در پی یافتن مسیر تحلیلی علامه و استاد مطهری پیرامون سؤال فوق میباشد.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
حسین داد بیانی؛ حمید پارسانیا
چکیده
چکیده بحث متدولوژی و استراتژیهای پژوهش در علوم اجتماعی از اهمیت و ارزشی ویژهای برخوردار است، اما از آنجا که در ادبیات علمی گذشتهگان توجه اندکی به منطق و روش برای خلق معرفت میشد، پرداختن پیشینیان نظیر فارابی و ابن خلدون به مقوله متدولوژی و تکنیکهای پژوهشی و استانداردهای علمی به سبک و سیاق امروزی آنهم به صورت آگاهانه، فعالیت ...
بیشتر
چکیده بحث متدولوژی و استراتژیهای پژوهش در علوم اجتماعی از اهمیت و ارزشی ویژهای برخوردار است، اما از آنجا که در ادبیات علمی گذشتهگان توجه اندکی به منطق و روش برای خلق معرفت میشد، پرداختن پیشینیان نظیر فارابی و ابن خلدون به مقوله متدولوژی و تکنیکهای پژوهشی و استانداردهای علمی به سبک و سیاق امروزی آنهم به صورت آگاهانه، فعالیت ارزشمندتری به حساب میآید. به خصوص تأمل و دقتهای ژرفی که فارابی نسبت به بحث متدولوژی از خود نشان داده است به گونهای که میتوان او را پیشگام در طرح مباحث روششناسی دانست. این نوشتار در پی آن است تا با تعمق در آثار فارابی، یعنی "احصاء العلوم"، "علم مدنی" و" آراءاهل مدینۀ فاضله" و برخی دیگر آثار او که به بحث متدولوژی پرداخته، قواعد و اصول روششناختی که مؤلف از آن بهره برده است را استخراج، طبقهبندی و تشریح نماید و تلاش دارد تا شیوههایی که فارابی در مقام گرد آوری و تحلیل دادهها و نقد ارزیابی آرای دیگران به کار گرفته است توضیح دهد.قبل از آن، به مفروضاتی در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی که از آن به مفروضات "هستیشناختی" یاد میشود و نیز مجموعهی مرتبطی از مفروضات در مورد شیوهای که معرفت نسبت به این واقعیت را میتوان بدست آورد یعنی مفروضات "معرفتشناختی" و نیز مفروضات "انسانشناختی" که نقش مقدمی در بحث روشها دارد، به اجمال پرداخته است.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدحسین بادامچی؛ حمید پارسانیا
چکیده
مهمترین مشکل در مطالعۀ فلسفۀ سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشۀ اوست که از ترکیب فلسفۀ سیاسی یونانی، اندیشۀ ایرانشهری و آموزههای اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سهگانۀ مشهور مستشرقین یعنی فلسفۀ سیاسی یونانی، شریعتنامههای فقهی و اندرزنامههای ایرانشهری نمیگنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایتهای ارائه شده دربارۀ ...
بیشتر
مهمترین مشکل در مطالعۀ فلسفۀ سیاسی فارابی، درک ماهیت معماگونه اندیشۀ اوست که از ترکیب فلسفۀ سیاسی یونانی، اندیشۀ ایرانشهری و آموزههای اسلامی به وجود آمده و به راحتی در سهگانۀ مشهور مستشرقین یعنی فلسفۀ سیاسی یونانی، شریعتنامههای فقهی و اندرزنامههای ایرانشهری نمیگنجد. در پژوهش حاضر، چارچوب کلی روایتهای ارائه شده دربارۀ فارابی به سه مقام توصیف (پرسشهای منبعیابی)، تفسیر (پرسشهای هویتیابی) و استنتاج (پرسشهای تمدنی) تقسیم شده است و با فرض اهمیت اساسی مقام دوم ادعا میگردد که مهمترین مسئله در تفسیر و هویتیابی اندیشۀ فارابی مسئلۀ «نحوۀ جمع عقل و وحی یا اسلام و فلسفۀ یونانی» نزد اوست. بر همین اساس ضمن نقد برخی گونهشناسیهای ارائه شده در تفسیر اندیشۀ فارابی، گونهشناسی چهارگانهای (فیلسوف نامسلمان/ متکلم نافیلسوف/ ملیگرای نامسلمان/ مؤسس فلسفۀ اسلامی) ارائه میگردد که سه نوع اول بر پایۀ امتناع فلسفی جمع عقل و دین و گونۀ آخر بر پایۀ امکان فلسفی جمع عقل و دین استوار است. در نهایت با ارزیابی نوشتههای سید جواد طباطبایی بر پایۀ این دستگاه مفهومی مشخص میشود ما در آثار وی نه با یک فارابی که با سه فارابی مواجهیم و وی به فراخور زمینه و فضای بحث، یکی از سه تفسیر اول و سه استنتاج تمدنی متعارض (ظهور مقطعی عصر اومانیسم اسلامی/ زوال تدریجی اندیشۀ سیاسی در ایران/ مقاومت و حفظ ایرانزمین در برابر تازیگری ایدئولوژیک) را دربارۀ فارابی ارائه کرده است که در نهایت به کاهش اعتبار علمی و واسازی وحدت روایی وی انجامیده است.
ایمان عرفان منش؛ حمید پارسانیا
چکیده
روششناسی بنیادین، مسیری است که نظریه در آن تولید میشود. بر این مبنا، معرفت اجتماعی سید قطب، ملهم از دو جریان ظاهرگرایی و کلام اشعری است. ضرورت بازگشت به عقاید نسل اول مسلمانان به شیوهای جهادی، اندیشه وی را به جریان سلفی نیز پیوند داده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از فنون روش اسنادی و با رویکردی انتقادی در سطح توصیف و تفسیر، ...
بیشتر
روششناسی بنیادین، مسیری است که نظریه در آن تولید میشود. بر این مبنا، معرفت اجتماعی سید قطب، ملهم از دو جریان ظاهرگرایی و کلام اشعری است. ضرورت بازگشت به عقاید نسل اول مسلمانان به شیوهای جهادی، اندیشه وی را به جریان سلفی نیز پیوند داده است. در پژوهش حاضر، با استفاده از فنون روش اسنادی و با رویکردی انتقادی در سطح توصیف و تفسیر، روششناسی بنیادین معرفت اجتماعی سید قطب در چهار حوزه بررسی شده است: 1) حوزه «عقیده» که در آن نوعی دوسویگی معرفتشناختی بین ساختار جامعه و عقاید مردم شناسایی میشود؛ 2) حوزه «جهاد» که در آن، پردازش نظریه تغییر اجتماعی مطرح شده است؛ 3) حوزه «تمدن اسلامی» و «انواع جامعه» که بر اساس عقیده، مفصلبندی شده است؛ 4) حوزه «علم و فرهنگ» که به اعتقاد سید قطب، از تکثر ذاتی برخوردار است. روششناسی بنیادین سید قطب، نوعی رویکرد انتقادی به شرایط اجتماعی و مکاتب فکری دارد و میتوان این رویکرد را با چهار مؤلفه «ارزشهای اسلامی و جامعه اسلامی»، «برگزیدگان و تغییر اجتماعی»، «ارزش و کنش» (پراکسیس) و «واقعگرایی» صورتبندی کرد. رواج مکاتب اجتماعی گوناگون، بهویژه مسئله استعمارگری غرب، به عنوان یکی از مهمترین زمینههای وجودی غیرمعرفتی در معرفت اجتماعی سید قطب، دغدغه احیای تمدن اسلامی را برای وی پدید آورد. نفوذ اندیشه اجتماعی سید قطب در دوره معاصر، بر برخی از حرکتهای جهادی (سلفی) در منطقه خاورمیانه و نیز بر وقایع اجتماعی کشورهایی مانند مصر و سوریه تأثیر گذاشته است. چنین وضعیتی، ضرورت تدقیق و بازخوانی معرفت اجتماعی سید قطب را مضاعف میکند
حمید پارسانیا؛ محمدرضا قائمی نیک
دوره 1، شماره 1 ، مهر 1390، ، صفحه 47-71
چکیده
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء ...
بیشتر
آراء ابن خلدون در کتاب مقدمه، بالاخص در تشریح علم عمران، با دانشهایى نظیر فلسفه، کلام، فقه، تاریخ و نظایر آن، پیوند دارد؛ این پیوند، زمینهساز تفاسیر متعدد از آن شده است. این مقاله میکوشد به نقد برخى پیشفرضها و مبانى محسن مهدى در کتاب «فلسفۀ تاریخ ابنخلدون» بپردازد. «نظریۀ نبوت»، «ماهیت جامعۀ اسلامى»، «منشاء علوم جامعه»، «نظریۀ کلامى»، «تمایز منطق مدینه و عمران» و «عمران و دولت»، از دیدگاه مهدى، شش موضعى هستند که در این مقاله مورد نقد و بررسى قرار گرفتهاند. مهدى با تأثیر از عقلانیت رایج در فلسفۀ اسلامى، بالاخص مبانى فلسفى ابنرشد و ارسطو به تحلیل مقدمه پرداخته است. از اینرو، نقد مواضع مهدى، بهنحوى نقد فرض حاکمیت این نوع از عقلانیت در تفسیر آراء ابنخلدون بوده و نتیجهگیرى نهایى، حاکى از این است که علم عمران و عقلانیت حاکم بر آراء ابنخلدون، بیش از آنکه به عقلانیت فلسفى مذکور نزدیک باشد، حاکى از نوعى عقلانیت رایج در علوم شرعى-اسلامى بوده است.