بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
محمدرضا روحانی؛ محمد حسین شعاعی
چکیده
فرهنگ از پیچیده ترین مفاهیم علوم اجتماعی بشمار می رود که غالباً در نگاهی تحلیلی، در میانه طیفی از رویکرد تجویزی و توصیفی تبیین شده است؛ دوگانه مذکور بعنوان بزنگاه نظریههای فرهنگی مدنظر بوده و تأثیرات مهمی نیز در نسبت با نقد و سیاست در عرصه فرهنگ برجای گذاشته است. فرهنگ در نظریه اجتماعی مسلمین، دو سویه توصیفی و تجویزی را در طول یکدیگر ...
بیشتر
فرهنگ از پیچیده ترین مفاهیم علوم اجتماعی بشمار می رود که غالباً در نگاهی تحلیلی، در میانه طیفی از رویکرد تجویزی و توصیفی تبیین شده است؛ دوگانه مذکور بعنوان بزنگاه نظریههای فرهنگی مدنظر بوده و تأثیرات مهمی نیز در نسبت با نقد و سیاست در عرصه فرهنگ برجای گذاشته است. فرهنگ در نظریه اجتماعی مسلمین، دو سویه توصیفی و تجویزی را در طول یکدیگر مدنظر قرار میدهد. این مقاله برپایه روش تحلیل مضمون در راستای مفهوم شناسی فرهنگ در اندیشه امام خمینی(ره) ضمن تحلیل تمام بیانات ایشان پیرامون فرهنگ، از سه مرحله تجزیه، تفسیر، یکپارچه سازی متن استفاده می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار مضمون فراگیر شامل «اهمیت و کارکرد فرهنگ، تعریف فرهنگ، گونه شناسی فرهنگ، و راهبرد فرهنگ» در تبیین مفهوم فرهنگ وجود دارد. بر اینمبنا در نگاه امام(ره) فرهنگ وابستۀ، مانع رشد مردم و جوانان قلمداد میشود که محکوم به استهلاک خواهد بود. در مقابل باید ضمن آگاهی به مفاسد غرب و مقابله با فرهنگ مبتذل غربی با استفاده از مفاخر فرهنگی خویش، به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی دست یافت. لذا مهمترین تحول در جامعه مربوط به عرصه فرهنگ است که برای دستیابی به این هدف ضمن تصفیه فرهنگ از افراد غربزده و تحلیه به افراد صالح (ایرانی ـ اسلامی)، اولاً باید خودباوری فرهنگی در مردم پدید آید، ثانیاً باید هنر و رسانه در تقابل با فرهنگ منحط غرب و توافق با فرهنگ اسلام و ایران قرار گیرد، ثالثاً باید ضمن توجه به تحول تدریجی فرهنگ، نوعی همگرایی بین مردم، رسانه و دولت ایجاد شود.
حمید پارسانیا؛ عبدالحسین کلانتری؛ محمدرضا روحانی
چکیده
نظریۀ فطرت در اندیشۀ متفکرین مسلمان همواره مورد توجه بوده است؛ در این میان حکمتمتعالیه با توجه به طرح قرآن ـ برهان ـ عرفان، وجوه متفاونی بدان بخشیده است که منجربه استحکام در مفصلبندیِ نظریۀ مذکور شدهاست. در بین حُکمای صدرایی، علامه طباطبائی(ره) و استاد مطهری(ره) نظریۀ فطرت را نه تنها در ثمرات فعلی و فکری، بلکه مبتنی بر ظرفیتهای ...
بیشتر
نظریۀ فطرت در اندیشۀ متفکرین مسلمان همواره مورد توجه بوده است؛ در این میان حکمتمتعالیه با توجه به طرح قرآن ـ برهان ـ عرفان، وجوه متفاونی بدان بخشیده است که منجربه استحکام در مفصلبندیِ نظریۀ مذکور شدهاست. در بین حُکمای صدرایی، علامه طباطبائی(ره) و استاد مطهری(ره) نظریۀ فطرت را نه تنها در ثمرات فعلی و فکری، بلکه مبتنی بر ظرفیتهای عرفانی حکمتمتعالیه مورد تحلیل قرار دادند. بدینمعنا فطرت بهلحاظ وجودی یکی از وجوه حقیقت محمدیه(ص) میباشد که خداوند آن را در نفوس جهت تکوین صبغۀ الهی قرار داده است؛ طبق تقریر علامه و مطهری، بهواسطۀ فطرت، شوق و عشق به کمال مطلق و مطلق کمال در ذات موجودات نهاده شده است. انسان بهواسطۀ قوۀ ناطقه، بالاترین مرتبه از فطرت را داراست تا حدی که میتواند با فطرت خویش به درجۀ اتحاد با حقیقت محمدیه(ص) نائل شود. از سویدیگر فطرت، نقش وجودی در فعل و فکرِ انسان و جامعه نیز دارد؛ چه اینکه هر کنش انسانی و اجتماعی مقرون به شوق به کمالات میباشد که در حاشیۀ فطرت پا به عرصۀ جهان اجتماعی نهاده و زیست جهان را شکل میدهد. پرسش مقاله این است که علامه و استاد مطهری با توجه به ظرفیتهای نظریِ حکمت متعالیه چگونه نسبت مبادی وجودشناختی فطرت را با ثمرات اجتماعی آن پیوند زدهاند؟ در این نوشتار از روششناسی بنیادین استفاده شده است؛ بنابراین مبنای نظری نوشتار متکی بر نظریۀ فطرت در حکمت متعالیه و چارچوب روشی آن، مبتنی بر روششناسی اجتهاد متوسط است که در پی یافتن مسیر تحلیلی علامه و استاد مطهری پیرامون سؤال فوق میباشد.